فلسفه صلح امام حسن (ع) و جنگ امام حسين (ع)


فلسفه صلح امام حسن عليه السلام و جنگ امام عليه السلام چيست ؟

جواب:

در مـورد قـيـام امام حسين عليه السلام و صلح برادر بزرگوارش امام حسن عليه السلام بايد تمام جـهات تاريخي و اوضاع و احوال زمان آن دو بزرگوار را در نظر بگيريم تااسرار آن صلح و اين جنگ روشن شود . درسـت اسـت كـه معاويه از نظر روحيات چندان تفاوتي با فرزندش يزيد نداشت , ولي به گواهي هـمـه تـواريـخ , مـعـاويه مردي محافظه كار و مرموز بود و سعي مي كرد اعمال نارواي خود را در قالبهاي فريبنده وعوام پسند بريزد . داسـتان بر سر نيزه كردن قرآنها در جنگ صفين و با اين حيله جلو شكست قطعي خود را گرفتن نـمـونـه اي از اين موضوع است ولي جانشين خام وناپخته او - يعني يزيد - نه تنها به اصول اسلام عـقـيـده اي نـداشـت بلكه از اصول كشورداري و سياست بكلي بي بهره بود , لذا آن مختصر حفظ ظاهري را هم كه معاويه مراعات مي كرد رعايت نمي نمود , آشكارا قوانين اسلام را زير پا گذاشته و بي پروا بامقدسات اسلام مخالفت مي نمود و پرده دري و وقاحت را به حداكثر رسانيده بود . در چـنـين شرايطي , افكار عمومي مسلمانها آماده شورش بر ضد دستگاه بني اميه وبرچيدن اين بساط نگين بود . در ايـنـجا بود كه قيام امام حسين عليه السلام به عنوان آخرين ضربت كار خودش را كرد و ماهيت ايـن خاندان را كه بر اثر اعمال بي رويه يزيد تا اندازه اي روشن شده بود , كاملا بر ملا نمود و نتيجه آن , پيروزي اسلام و شكست واقعي بني اميه و طرد آنها از صفحه عمومي افكار مسلمانها بود ولي اوضاع و شرايط زمان معاويه اينچنين نبود . و به قول يكي از دانشمندان , اگر امام حسن عليه السلام در زمان يزيد بود قيام مي كرد و اگر امام حسين عليه السلام در زمان معاويه بود صلح مي كرد . گـواه روشـن ايـن مـطـلب اين است كه : خود امام حسين عليه السلام بعد از برادرش امام حسن عليه السلام حدود ده سال در برابر معاويه صبر كرد و اقدام به مبارزه و جنگ ننمود , ولي به محض اين كه شنيد معاويه از دنيا رفته و فرزند وي يزيد به جاي پدر نشسته , مبارزه را شروع كرد و از آغاز بـا رد قـطعي بيعت او , به وي اعلان جنگ داد و از پاي ننشست تا در صحنه جانبازي كربلا آخرين قـطـرات خـون خـود را در راه سربلندي و عظمت اسلام و كوتاه كردن دستهاي آلوده و جنايتكار بني اميه نثار كرد . ضـمنا از بيانات ياد شده روشن مي شود كه خاموش نشستن در برابر دستگاه معاويه كه ظواهر را تا حـدودي رعـايـت مـي كرد و پرده دري را از حد نگذرانده بود - آن هم براي حفظ خون مسلمانان بي گناه - براي حضرت امام حسن و براي حضرت امام حسين عليهماالسلام - در ده سال از امامت ايشان ذلتي نبود . مـوضـوع مـهـم ديـگري كه بايد بر آنچه گفته شد افزود , اين است كه طبق گواهي تاريخ وضع سـيـاسـت خارجي مسلمانان در زمان معاويه ايجاب چنان صلحي را مي نمود زيراامپراطور روم شـرقـي كه جنگهاي داخلي مسلمانان را به دقت تعقيب مي كرد , خود راآماده مي ساخت كه اگر جنگ ديگري ميان امام حسن عليه السلام و معاويه درگيرد , برمرزهاي كشورهاي اسلامي حمله كند و شكستهاي گذشته خود را جبران سازد و اگر چنين حادثه اي رخ مي داد , ممكن بود ضربه سختي بر پيكر اسلام و مسلمين وارد شود . چنين شرايطي ايجاب مي كرد كه امام مجتبي عليه السلام صلح كند و دشمن را عملا سرجاي خود بنشاند .

پاورقي:

پاسخ به پرسشهاي مذهبي

مكارم شيرازي - ناصر و جعفر سبحاني