بازگشت

دعاى قنوت


421 ـ سيّد ابن طاووس مى گويد: امام حسن عليه السلام در قنوت خود مى فرمود:







خدايا! تو پروردگار بسيار مهربان، پادشاه بسيار دلسوز، غمخوار [و همدم و بسيار[ خودى هستى، و تو دادرس هر سرگشته اندوهگينى، و تو راهنماى هر گم گشته نابينايى، افكار ناپيداى پنهان سازان را همچون گفتارهاى گويندگان مى دانى. [معبودا![ من تو را به آن دانشِ دور از دسترس تو، كه در باطن اسرار ناپيداى همرازان توست، مى خوانم كه بر محمّد و آل او درود فرستى؛ آن چنان درودى كه با آن، بر همه تلاشگران گذشته پيش افتد، و همه تلاشگران آينده را پشت سر نهد. و [نيز تو را مى خوانم كه] ميان ما و خود پيوند دهى؛ همچون پيوند كسى كه او را براى خود ساخته اى و براى غيب [و اسرار] خود گزيده اى. پس [در نور يقين است و ديگر[ پندارهاىِ رباينده [كفر و نفاق]، و رخدادهاى فتنه [و آشوب] او را نربايند؛ [آرى، اين پيوندمان ده] تا در دنيا فرمانبرت باشيم و در آخرت، پيوسته در جوارت قرار گيريم.







422 ـ و نيز سيّد ابن طاووس مى گويد: و دعاى قنوت سرور ما، [ امام [حسن عليه السلام است:







اى خدايى كه هر مظلوم با فرمانروايى او، پيروز شود، و هر مجروح به يارى او پناه برد! مشيّت تو پيش است، و كلمه تو كامل است، و تو بر هر چيز توانايى، و به آنچه اجرا مى كنى، آگاهى. اى حاضرِ هر غيب، و داناىِ هر راز، و پناهِ هر بيچاره! در تو همه فهم ها گم گشته اند و در پيشگاهت همه دانش ها بريده [و وامانده] اند، و تو آن خدايى كه زنده قائم به ذاتِ پيوسته ازلى است. تو اين [رويدادهاى ناگوار] را كه به آن دانا و در آن حكيم و از آن بردبارى، مى بينى، در حالى كه در كمك به كشف و بازداشتن از آن ناتوان نيستى، و بازگشت هر چيزى به سوى توست؛ همچنان كه سرآغاز آن از مشيّت توست. پيمان ها [و رازها ] را از برخى، آشكار و از برخى ديگر، پنهان مى دارى، و آن را كه حكم فرمودى، اجرا كنى و آن را كه تأخير اندازى، [نيز] از قلمرو [فرمانروايى] تو







بيرون نباشد، و بر عقل ها آن [ اندازه] كه در علم غيب تو تحمّل كرده اند، بار كنى تا كسى كه بايد هلاك شود، با دليلى روشن هلاك گردد، و كسى كه بايد زنده شود، با دليلى روشن زنده گردد، و به راستى تو شنواىِ داناىِ يگانه و بينايى. و تو اى خدا! يارى رسان [بندگان خود] هستى، و تنها بر تو توكّل بايد، و تو ولىّ همه اولياى خود هستى، و همه امور [ از ملك و ملكوت [از آنِ توست.







[خدايا!] تو اين انفعال [و درماندگى در برابر دشمن] را مى بينى، و از هم فروپاشى [صفوف خودى]، و دست كشيدن نابكاران، و گرايش ايشان به دنياى فانى و حُطامى كه سرانجام آن، آتش سوزان است، و نيز نشست نشستگان، و ارتداد مرتدّان، و [سرانجام، [تنها ماندنم از ياران و پشتيبانان را مى دانى، و به تو پناه مى آورم، و به ريسمان [نجات] تو مى چسبم، و بر تو توكّل مى كنم.







خدايا! تو مى دانى كه [در راه جهاد با دشمنانت] تلاشم را نيندوختم، و از توانم دريغ نورزيدم تا حرمتم شكست و تنها ماندم. پس راه پيشينيان خود را ـ كه بازداشتن از شرّ تجاوزگران و آرام كردن طغيانگران از ريختن خون شيعيان باشد ـ پيمودم. و امر آخرت و دنياى خود را همچون اولياى خود نگهبانى كردم. پس [ اينك] همچون آنان خشم خود را فرو مى برم، و در رديف آنان در مى آيم، و راه آنان را مى پويم، و در نشان آنان رفتار مى كنم، تا يارى تو فرا رسد كه تو يارى كننده و كمك رسان حقّ هستى؛ هرچند از دسترس جوينده دور باشد، و زمان از نابودى دشمنان دفاع كند.







خدايا! بر محمّد و آل او درود فرست و آنان را با نيرنگ بازان، در عذاب سرمد رها ساز، و از [بينايى] رشد و كمال كور كن، و در غرقاب لذّات سرگردان فرما تا به ناگاه، در حال غفلت، و سپيده دمان، در حال خواب، آنان را ـ با حقّى كه آشكار كنى، و دستى كه حمله كنى، و دانشى كه ظاهر فرمايى ـ بگيرى كه تو بزرگوار و دانايى.







423 ـ دولابى با سند خود از بريد بن ابى مريم نقل كرده است: ابوالحوراء گفت: به حسن بن علىّ عليه السلام عرض كردم: در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله چه مى كردى و از او چه ياد گرفتى؟







فرمود: به ياد دارم كسى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى پرسيد، و شنيدم كه آن حضرت فرمود: «از كارى كه سرگردانت كند، دست بردار و به كارى كه سرگردانت نكند، رو كن؛ كه شرّ،







سرگردانى، و خير، آرامش است». و نيز از او نمازهاى پنجگانه را به ياد دارم، و سخنانى را به من آموخت، و فرمود: «بگو: خدايا! مرا در [ميان] هدايت يافتگان خود هدايت فرما؛ و در [ميان [عافيت يافتگان خود عافيت ده؛ و در [ميان] سرپرست شدگان خود، سرپرستى فرما؛ و عطاياى خود را مباركم كن؛ و از شرّ آنچه حكم فرمودى، بازم دار، كه تو فرمانروايى و كسى بر تو فرمان نراند، و هر كه را سرپرستى كنى خوار نشود. خجسته و والامنزلتى اى پروردگار ما!».







بريد مى گويد: در شِعْب، نزد محمّد بن على عليه السلام رفتم و اين حديث ابوالحوراء را براى او نقل كردم، گفت: راست گفته است. اين ها سخنانى است كه به ما آموخت، و در قنوت مى گفت.







424 ـ و نيز دولابى با سند خود از ابوالحوراء نقل كرده است: حسن بن علىّ عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله كلماتى را به من آموخت كه آن ها را در قنوت مى گويم:







«خدايا! مرا در [زمره] كسانى كه هدايت فرموده اى قرار ده؛ و در [زمره] كسانى كه عافيت داده اى، عافيت ده؛ و در [زمره] كسانى كه سرپرستى كنى، سرپرستى فرما؛ و آنچه را عطا فرمودى، مباركم كن؛ و از شرّ آنچه حكم فرمودى، بازم دار، كه تو حكم مى كنى و كسى بر تو حكم نكند، و هر كه را مولايى كنى، خوار نشود. خجسته و والامنزلتى، اى پروردگار ما!».