بازگشت

سخنان امام حسن عليه السلام درباره جدّ بزرگوار خود


211 ـ يعقوبى مى گويد:







روزى گذر [ امام] حسن عليه السلام بر داستان سرايى كه كنار در مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله ، داستان مى گفت، افتاد و به او فرمود: تو چكاره اى؟ او گفت: اى فرزند رسول خدا! من داستان سرايم. فرمود: دروغ مى گويى، محمّد صلى الله عليه و آله داستان سرا است؛ خداى سبحان فرمود: «داستان ها [ى پيامبران، و اُمم پيشين] را بگو». گفت: من يادآورنده ام. فرمود: دروغ مى گويى، محمّد صلى الله عليه و آله يادآورنده است؛ خداى سبحان فرمود: «پس [فطريّات كمال بخش را به] يادشان آور. همانا تو، يادآورنده اى». گفت: پس من كيستم؟ فرمود: رنجبرِ بى بهره.







212 ـ دولابى با سند خود نقل كرده است:







حسن بن علىّ عليه السلام فرمود: خانمى با دو فرزند خود، خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و چيزى خواست. پيامبر صلى الله عليه و آله به او سه دانه خرما داد، و او به هريك از فرزندان خود، يك خرما داد و خوردند. سپس فرزندان به مادر خود نگريستند و مادر، آن يك خرما را نيز دو نيم كرد، و به هريك، نصف آن را داد.







رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: به سبب مهرى كه به فرزندان خود ورزيد، خدا نيز به او مهر ورزيد.











213 ـ طبرسى رحمه الله نقل مى كند:







امام حسن عليه السلام فرمود: هرگاه پيامبر صلى الله عليه و آله شير مى نوشيد، مى فرمود: خدايا! در آن، بركتمان ده، و از آن، فزونى مان بخش... و رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: آن دو (خرما، و شير) گواراترند. و چون شير مى نوشيد، مضمضه مى كرد، و مى فرمود: شير، چربى دارد، و در حديث ديگرى آمده مى فرمود: هرگاه شير نوشيديد، مضمضه كنيد؛ زيرا چربى دارد.







214 ـ مجلسى رحمه الله مى گويد:







مولاى ما [ امام] حسن عليه السلام فرمود: همانا خداوند عزيز و باجلال، پيامبر خود را به بهترين ادب ها، تربيت كرد و فرمود: «گذشت پيشه كن و به نيكى فرمان ده و از نادانان رو برتاب»، و چون فرمان او را دريافت، [باز [فرمود: «و آنچه را پيامبر به شما داد، آن را بگيريد، و از آنچه شما را بازداشت، بازايستيد»، و به جبرئيل فرمود: عفو چيست؟ گفت: اين كه با هر كه از تو بريد، بپيوندى، و به هر كه تو را محروم كرد، عطا كنى، و از هر كه به تو ستم كرد، گذشت كنى. پس چون پيامبر صلى الله عليه و آله ، آن را انجام داد، خداوند به او وحى فرمود: «و حقّا كه تو را خُلقى بزرگ است.».







215 ـ مجلسى مى گويد:







امام حسن عليه السلام فرمود: و [خدا ] به وسيله پيامبر، عرب را عزّت بخشيد، و هر كه را از ايشان خواست، بزرگى داد، و خدا فرمود: «و آن [مايه] يادآورى تو و امّت توست.».







216 ـ در تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام ، آمده است:







حسن بن على عليه السلام فرمود: محمّد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام پدران اين امّتند. پس خوشا به آن كسى كه به حقّ آنان، عارف، و در همه احوال، فرمانبرشان باشد كه خدا او را از بهترين ساكنان بهشت خود قرار دهد، و با بخشش ها و خشنودى خود، او را سعادتمند كند.











217 ـ و باز در همان تفسير آمده است:







امام حسن عليه السلام فرمود: بر تو باد كه به خويشان پدر و مادر دينى خود ـ محمّد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام ـ نيكى كنى، هرچند نيكى به خويشان پدر و مادر نسبى خود را تباه كرده باشى، و مباد تو را كه [نيكى به] خويشان پدر و مادر دينى خود را براى دست يابى به [نيكى به [خويشان پدر و مادر نسبى، از دست بدهى؛ زيرا سپاس خويشان پدر و مادر دينى، نزد پدر و مادر دينى ـ محمّد صلى الله عليه و آله و علىّ عليه السلام ـ ، از سپاس خويشان پدر و مادر نسبى، نزد پدر و مادر نسبى، سودمندتر است. اگر خويشان پدر و مادر دينى، نزد ايشان، از تو تشكّر كنند، با كم ترين نظر عنايتى ايشان به تو، همه گناهانت ـ هرچند به پُرى ميان فرش تا عرش باشد ـ مى ريزد. ولى با از دست دادن خويشان پدر و مادر دينى، تشكّر خويشان پدر و مادر نسبى، نزد پدر و مادر نسبى، كوچك ترين سودى برايت نخواهد داشت.