بازگشت

نظر او درباره رفتارهاى عرب نسبت به پدر بزرگوارش


40 ـ طبرى از مالك بن جون نقل كرده است:







على بن ابيطالب عليه السلام عازم ربذه شد و فرمود: هركس مى خواهد به ما ملحق شود، ملحق شود و هركس مى خواهد برگردد، برگردد؛ اختيار دارد و بر او باكى نيست. حسن بن على عليه السلام برخاست و فرمود: پدر! يا [فرمود:] اى اميرمؤمنان! اگر در آشيانه دور و ناپيدايى باشى، و عرب به تو نيازمند باشد، تو را از آن جا بيرون مى آورد [ ، امّا وقتى نياز دنيوى اش سپرى شد، تو را رها مى سازد[ . اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: سپاس خدايى را كه هركس را با هركس كه بخواهد، گرفتار مى سازد، و هركس را با هركس كه بخواهد آسودگى مى بخشد. آگاه باش! من ظاهر و باطن اين كار را سنجيدم، و در آغاز و انجام آن انديشيدم، و براى آن چاره اى جز نبرد يا كفر به خدا نيافتم. و بر او سوگند داد كه:







فرزندم! بنشين و بر من دل مسوزان.







41 ـ اربلى گويد:







حسن عليه السلام به پدر [ بزرگوار ] خود عرض كرد: عرب را گردشى [ در باطل [است، واينك خواب هاى دور از دسترس و ناپيداى ايشان، به ايشان بازگشته [و آرزوهاى







دنيوى شان را به ناكامى كشيده است. از اين رو، به تو روى آورده] وسوار برشتران، شتابان به سوى تو راه افتاده اند، تا تو را بيرون آورند؛ هرچند در آشيانه [ناپيداى [كفتار بوده باشى.