بازگشت

2- ازدواج امام


مـسـاءله ديـگـرى كـه به امام مجتبى ( عليه السّلام ) نسبت داده شده و بعضى از مورّخين روى محبّت به آن حضرت كوشيده اند آن را توجيه كنند كثرت ازدواجهاى آن حضرت است . بعضى از مورّخين مى خواهند راويان احاديث كثرت ازدواجـهـاى آن حـضـرت را تـضـعـيـف كـنـنـد و شـايـد هـم آن چـهـار نـفر كه روايات كثرت ازدواجهاى آن حضرت را نـقـل كـرده اند ضعيف باشند و آنها درباره تعداد ازدواجها مبالغه كرده باشند ولى وقتى در تاريخ به زندگى مـعـصـومـين ( عليهم السّلام ) توجّه مى كنيم مى بينيم به طور كلّى آنها بالنّسبة به فرهنگ ما ازدواجهاى زيادى كـرده انـد بـعـلاوه داراى كـنـيـزهـاى بـسـيارى هم بوده و از آنها فرزند هم داشته اند بنابراين اگر بطور كلّى ازدواج زياد عمل ناپسندى از نظر اسلام باشد بايد عمل آنها را هم توجيه كنيم .

جـمـعـى از مـورّخـيـن اين ازدواجها را سياسى تصوّر كرده بخصوص درباره ازدواجهاى پيغمبر اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) كه براى هر يك از آنها فلسفه اى بيان كرده اند.و لى انصافا نتوانسته اند مطلب را صددرصد اثبات كنند و استدلالشان بسيار ضعيف معرّفى شده است .

جمع ديگرى آن را طبق رسومات آن زمان شناخته اند و ائمّه اطهار ( عليهم السّلام ) را تابع جوّ حاكم بر زمانشان معرّفى نموده اند.

عـدّه اى از مـورّخـيـن ازدواجـهـاى مـكـرّر ائمـّه اطـهار ( عليهم السّلام ) را براى جذب مردم به سوى اسلام و حقايق و معارفى كه در نزد آنها بود مى دانند و مى گويند براى آنها جز اين راه راههاى ديگر بسته شده بود و بالاخره آنها از اين راه تبليغات اسلام را مى كرده اند.

جـمـعـى گـفـتـه اند و شايد روايتى هم جعل كرده باشند كه حضرت امام حسن ( عليه السّلام ) زياد زن مى گرفت بـراى آنـكـه شـايـد آن زنى كه از رَحِمَش ائمّه اطهار ( عليهم السّلام ) متولّد مى شوند نصيب او شود و نصيب امام حسين ( عليه السّلام ) نشود.

جـمـع ديگرى از دانشمندان معتقدند كه چون مردم آن زمان به ائمّه اطهار ( عليهم السّلام ) علاقه مند بودند دختران خود را ولو براى يك ساعت به ازدواج آن حضرت در مى آوردند تا نزد خداى تعالى و ائمّه اطهار ( عليهم السّلام ) روسفيد باشند.

پـر واضـح اسـت كـه ايـن تـوجـيـهـات ضـعيف و در بسيارى از موارد غيرصحيح و بى فائده است . زيرا اكثر اين توجيهات خلاف واقع و حقيقت و بلكه بعضى از آنها تيشه به ريشه مقام عصمت و علم آنها زدن است و احتمالا كار دشمنان ائمّه اطهار ( عليهم السّلام ) بوده است .

امـّا آنـچـه مـسـلّم اسـت و نـمـى تـوان در آن تـرديـد كـرد ايـن اسـت كـه از قبل از اسلام در ميان اعراب عادت بر اين بوده كه مردها همسران متعدّدى داشته باشند و اين موضوع سبب شده بود كـه از تـعصّب زنها در اين خصوص كاسته شود و اين مساءله به صورت يك امر عادى نزد آنها درآيد و آن چنان كه يك مرد مى توانسته دهها رفيق و دوست داشته باشد همچنين مى توانسته دهها همسر و زن داشته باشد.و از طـرف ديـگـر ازدواج عـلاوه بـر آنـكـه نـيـاز روحـى و بـدنـى يـك مـرد سـالم و كامل است و مى توان به اين وسيله تكثير نسل نمود كه پيامبر اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) فرمود:

تـنـاكـحـوا تـكثروا انى ابا هى بكم الامم يوم القيامة ولو بالسقط ((81))

يعنى ازدواج كنيد و زياد بشويد من روز قيامت به كثرت امّتم در مقابل امّتهاى ديگر مباهات مى كنم .و در آن روز نـياز به افزايش جمعيّت بوده و قرآن رخصت داده كه در صورت حفظ عدالت در برخورد با همسران يـك مـرد مـى تـوانـد دو يـا سـه و يـا چـهار زن به عنوان همسر دائم انتخاب كند و ثوابهاى زيادى براى ازدواج مـوقـّت تعيين فرموده و آن قدر مردم را بر اين كار تشويق نموده كه غالبا نويسندگان به خاطر ملاحظاتى از نقل آن روايات خوددارى مى كنند و ما بخاطر آنكه حقيقت براى همه روشن شود به دو مضمون از روايات زيادى كه در تشويق مسلمانان به ازدواج زياد و كثرت عمل زناشوئى رسيده اشاره مى كنيم .

اوّل اسماعيل بن فضل هاشمى مى گويد:

در سفرى خدمت امام صادق ( عليه السّلام ) رسيدم آن حضرت فرمود:

از روزى كـه از خـانـه ات بـيـرون آمـدى مـتـعـه اى گـرفـتـه اى ؟ عـرض كـردم :

آن قـدر مـن عـمـل زنـاشـوئى مـى كنم كه خدا مرا از متعه بى نياز كرده . فرمود:

اگر چه اين گونه باشد من دوست دارم تو سنّت پيغمبر اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) را زنده كنى .و در احـاديـث مـتـعـدّدى وارد شـده كـه يـكـى از صـفـات انـبـيـاء كـثـرت طـروقـه يـعـنـى عمل زناشوئى است .((82))

در روايـت ديـگـر حـضـرت عـلى بـن موسى الرّضا ( عليه السّلام ) فرمود:

پنج صفت از صفات انبياء است :و قت شـنـاسـى (بـراى نـمـاز) و غـيـرت و سـخـاوت و شـجـاعـت و زيـاد هـمـسـر داشـتـن يـا زيـاد عمل زناشوئى انجام دادن است .((83))و ايـن رخـصـت و تـشويق به عمل زناشوئى و كثرت ازدواج به علّت اين است ، كه خداى تعالى مى داند كه اگر به مردها اين رخصت داده نشود و از اين راه مشروع به طرف نياز بدنى خود نروند طبعا اكثر آنها به طرف فساد كشيده مى شوند.

بـنـابـرايـن چـون ائمـّه اطـهـار ( عـليـهـم السـّلام ) امـام و الگـو بـراى مـردم هـسـتـنـد و عـمـل آنـهـا حـجـّت اسـت و آنـهـا نـمـى خـواهـنـد مـتـديـّنـيـن از مـسـلمـانـهـا در فـشـار غـريـزه جـنـسى باشند((84))و حال آنكه خداى تعالى صريحا آنها را در ازدواج دائم چهار زن و در ازدواج موقّت به هر چه نيازشان ايجاب مى كـنـد آزاد گـذاشـتـه و كـثـرت طـروقـه را از اخـلاق انـبـيـاء( عـليـهـم السـّلام )((85))و يـا از صـفـات پـيـامبران ((86))

دانـسـتـه و نـيـز نـمـى خـواهـنـد غـير متديّنين از مسلمانها به فساد بيفتند و منحرف شوند آنچه را كه خداى تـعـالى بـراى مـردهـا مـبـاح و يـا مـسـتـحـب قـرار داده . ائمـّه اطـهـار ( عـليـهـم السـّلام ) عـمـل مـى كـرده اند تا جهت بهره بردارى از غريزه جنسى را از رفتن به طرف فساد عوض كنند و راه صحيح اين استفاده را براى مردم روشن نمايند و مردم را از فساد حفظ كنند.و بـه هـمـيـن دليـل انـبـيـاء و مـرسـليـن داراى ايـن صـفـت و عـمـل بـوده انـد و مـردم را بـه طـروقـه كـه هـمـان عمل زناشوئى و يا كثرت ازدواج بوده تشويق مى كرده اند.و قتى قوم لوط به طرف فساد و لواط كشيده شده بودند حضرت لوط آنها را به ازدواج با دخترانش و يا زنهاى امـّتـش تـشـويق مى كرد و مى فرمود:

هُنَّ اَطْهَرُ لَكُمْ ((87))

يعنى اگر شما غريزه جنسى خود را بوسيله زنها و دختران اشباع كنيد براى شما پاكيزه تر است از اين انحرافى كه پيدا كرده ايد.((88))

بـنـابـرايـن امـام مـجـتـبـى ( عليه السّلام ) كه ما اعتقاد داريم روح مقدّسش آن قدر ملكوتى بوده كه به هيچ وجه نـيـازى بـه مـعاشرت با زنها نداشته اند ولى در عين حال او و سائر ائمّه اطهار ( عليهم السّلام ) ازدواج زيادى مى كرده اند تا امّت اسلامى را به طرف بهره بردارى صحيح از غريزه جنسى هدايت كنند و نگذارند آنها بسوى فساد كشيده شوند.