بازگشت

انحراف زياد بن عبيد


بد نيست در اينجا ببينيم بالاخره چه شد كه زياد بن عبيد طرفدار معاويه شد اگر چه مقدارى از مطلب پرت مى شويم .و قـتـى مـعـاويـه متوجّه شد كه به اين وسيله نمى تواند زياد بن عبيد را جذب كند، مغيرة بن شعبه را براى واسطه گيرى نزد او فرستاد تا از راه محبّت او را به طرف خود بكشاند.

لذا روزى مـعـاويـه بـه مـغـيرة بن شعبه گفت :

من هيچگاه از فكر زياد بن عبيد بيرون نمى روم . زيرا او در سـرزمـيـن فـارس حـكـومـت مـى كـنـد و مـردم را از خـود راضى كرده و آنان به او اظهار علاقه و محبّت مى نمايند و مال و ثروت زيادى در اختيارش گذاشته اند و حتّى شبِ گذشته خواب به چشمانم راه نيافت و اين مساءله برايم خـيـلى مـشـكـل شده اگر او با يكى از اهل بيت پيغمبر مانند حسن بن على ( عليه السّلام ) بيعت كند و او عليه من با لشكرش قيام نمايد مصيبت بزرگى براى من خواهد بود. زيرا زياد بن عبيد از سران عرب است .

مـغـيره به معاويه گفت :

اگر اجازه بدهى من به طرف فارس مى روم و با او حرف مى زنم چون از قديم با او رفاقتى داشته ام .

معاويه گفت :

بسيار خوب عجله كن و تا مى توانى او را به وعده هاى من مطمئن كن . و نامه اى معاويه براى زياد بن عبيد نوشت و به دست مغيره داد و او را به سوى فارس روانه كرد. در اين نامه معاويه زياد بن عبيد را برادر خود خطاب كرده و مى نويسد: