بازگشت

نامه امام حسن (ع) به معاويه


بعد از اين خطبه جواب نامه معاويه را اين چنين نوشت :

اى مـعـاويـه نامه تو به من رسيد و از مضمونش مطّلع شدم تو را چون غريقى مى بينم كه دستخوش امواج واقع شـده اى و بـراى نـجات خود به خزه هاى روى آب و به پاى قورباغه ها دست مى اندازى كسى كفران نعمت كرده كه خود را سزاوار عقوبت پروردگار نموده و خدا و پيامبرش را به خشم درآورده و در روى زمين فساد كرده است .

امـّا ايـنـكـه مـرا فـحـش داده اى اگـر حـلم مـن نـبـود و نـمـى تـرسـيـدم كـه مـردم مـرا بـى عـقـل بـدانـنـد تـو را آن چـنان رسوا و آلوده معرّفى مى كردم كه به هيچ آبى شسته نشوى و اينكه مرا به مادرم سـمـيّه نسبت داده اى و سرزنشم كرده اى و اسم پدر مرا نبرده اى اگر من پسر سميّه ام تو پسر جماعتى از مردهاى زمـان جاهليّتى . امّا اينكه خيال كرده اى كه مرا بدون كوچكترين وسيله و بدون زحمت بدست مى آورى و بازداشتم مـى كـنى خيلى اشتباه كرده اى آيا هيچ وقت شده بازِ شكارى از صداى گنجشكى بترسد يا گرگ درنده اى طعمه گـوسفندى شود حالا تو در راه خود برو كه من به غير از جائى كه تو ناراحت مى شوى فرود نخواهم آمد و به غـيـر از كـارى كـه از آن تـو بـدت مى آيد من انجام نمى دهم و به زودى خواهى ديد كداميك از ما پست تر و كداميك سربلندتريم والسّلام .

مـلاحـظه مى كنيد كه چگونه معاويه مى خواهد نمايندگان و واليان اميرالمؤ منين و امام مجتبى ( عليهما السّلام ) را بـه سـوى خـود جـذب كـنـد. و زيـاد بـن عـبـيـد را كـه زمـيـنـه اى در او بـراى انـحـراف مـى بـيـنـد و احتمال مى دهد كه با تهديد او را بتواند منحرف كند نامه تهديدآميزى با اين آب و تاب به او مى نويسد.