بازگشت

1 - وفا به شرط اول ( زمامدارى معاويه )


اين تنها شرطى بود كه امام حسن بسود معاويه متعهد شد و باز در ميان همه ى شروط صلحنامه ، تنها شرطى بود كه بدان وفا شد .

پس از امضاى قرار داد صلح ، نشنيده ايم كه امام حسن در صدد شكستن اين شرط بوده يا درباره ى آن سخنى گفته و يا راضى بگفتگو در پيرامون آن شده باشد .

بعد از آنكه معاويه صريحا اعلام كرد كه به تعهدات خود پايبند نيست رؤساى شيعه نزد امام حسن - كه به مدينه باز گشته بود - آمدند و اظهار داشتند كه خود و پيروانشان حاضرند در ركاب او بجنگند ، مردم كوفه قول دادند كه استاندار اموى آنشهر را بيرون كنند و تضمين كردند اسب و اسلحه ى لازم را براى حمله ى مجدد به شام در اختيار او گذارند ولى اين طوفان احساسات او را تكان نداد و شور و تحرك دوستان در او كارگر نشد .

سليمان بن صرد - كه بتعبير اين قتيبه - رئيس و بزرگتر عراق بود بدو گفت : معاويه روبروى همگان گفت - و من خود شنيدم - كه ( من وعده هاي به مردمى داده و شروطى متقبل شده و اميدهاي در آنان بر انگيخته بودم همه ى آنها از هم اكنون زير اين دو پاى من است) و بخدا منظور او جز همان پيمانهاي كه با تو بسته است نبود نهانى خود را آماده ى جنگ كن و به من رخصت ده بكوفه روم و استاندار را بيرون كنم و آشكارا غزل او را اعلام نمايم و مانند خود آنان ، با ايشان نقض عهد كنم و يقينا خداوند دشمنى خيانتكاران را بثمر نمى رساند .

پس از سليمان ، ديگر حاضران نيز هر يك رأيى بگونه ى او ابراز كردند و گفتند : سليمان را بفرست ما را نيز با او اعزام كن و سپس هنگاميكه خبر يافتى استانداررا از كوفه بدر كرده و غزل او را آشكار ساخته ايم ، تو خود نيز به ما ملحق شو ( 1 ) .

حجربن عدى كندى كه در عراق داراى موقعيت مهمى بود ، نيز از جمله كسانى بود كه نزد امام حسن آمد .

مسيب بن نجيه يكه سوار قبيله ى مضر و كسى كه - بگفته ى زفربن حارث - اگر ده نفر از اشراف ( مضر) را مى شمردند يكى از آنها او بود ، نيز نزد او آمد و همين گونه سخنانى گفت .

كسان ديگرى نيز از اين قبيل با پيشنهادهاي از اين رديف ، نزد او آمدند ولى آنحضرت بشكلى خوشايند ، اين پيشنهادها را رد كرد و اين كار را به بعد از مرگ معاويه - كه هم پيمان او بود - محول ساخت او در نخستين آزمايشش از كوفه به نتائجى رسيده بود كه وى را از آزمايش مجدد بى نياز مى ساخت .

آخرين پاسخى كه به اين جمع داد اين سخن بود : تا معاويه زنده است هر مردى از شما پناهگاه خود را از دست ندهد اگر معاويه مرد و ما و شما زنده بوديم از خدا مسئلت مى كنيم كه ما را راهنماي كند و در كارمان ما را كمك دهد و بخويشمان وانگذارد ، بيقين خدا با مردمى است كه تقوى پيشه كنند و آنانكه نيكوكار باشند ( 2 ) .

پاورقي

1- ابن قتيبه ( ج 1 ص 151 ) .

2- ( الامامة و السياسة) ج 1 ص 152 .