بازگشت

شهادت فرجامى شايسته


سياست خردمندانه امام حسن عليه السلام و جايگاه والاى او در ميان امّت،معاويه را واداشت تا در قدرت خويش نسبت به مخالفت با آن حضرت وناشايستگى اش در تكيه زدن بر مسند خلافت به ترديد افتد، زيرا اوگامى مخالف با مصالح خدا يا امّت بر نمى داشت مگر آنكه امام حسن ودرپى او امّت اسلامى بر وى اعتراض مى كردند.



از اين رو كوششهاى معاويه با شكست مواجه شده و آرزوهايش به تباهى گراييده بود.



بنابراين در پى يافتن چاره اى بر آمد كه او را تا اندازه بسيارى موفّق گرداند.



اين چاره، ريختن خون امام حسن از طريق زهرى بود كه براى همسر امام فرستاده بود.



پيش از اين گفتيم كه در منطق معاويه، ارتكاب هر جنايتى توجيه شده به شمار مى آمد.



بنابر تعبير سخيف وى، خداوند سپاهيانى در عسل داشت.



هرگاه كه او از كسى ناخشنود مى شد مقدارى از عسل را به زهرمى آميخت و وى را بدين حيله از ميان بر مى داشت.



معاويه اين حيله را چند بار عليه امام حسن عليه السلام نيز آزمايش كرد، امّااين زهر در آن حضرت كارگر نيفتاد و كوشش معاويه با شكست مواجه شد.



از اين رو معاويه به پادشاه روم نامه اى نوشت و از وى درخواست كرد كه زهرى كشنده برايش ارسال دارد.



پادشاه روم در پاسخ معاويه گفت: درآيين ما روا نيست در كشتن كسى كه با ما سر ستيز ندارد، همكارى كنيم.



معاويه در پاسخ به او پيغام داد.



اين مرد )امام حسن( فرزند كسى است كه در ديار تهامه خروج كرد(32) و خواستار سرزمين پدرت شد.



من مى خواهم او را با زهر از ميان بردارم تا مردم و كشور را از شرّ او آسوده سازم.



پادشاه روم آن زهر كشنده را براى معاويه فرستاد و معاويه نيز آن رابه وسيله جعده، همسر خيانتكار امام حسن عليه السلام، كه به خاندانى بد كارانتساب داشت،(33) به آن حضرت نوشانيد.



چهل يا شصت روز از نوشيدن زهر گذشت وقتى آن حضرت تمام بوصاياى خود را به برادرش امام حسين باز گفت و دانست كه مرگش فرارسيده است، با خداوند به راز و نياز پرداخت و گفت: "بار خدايا من خود را در بارگاه تو مى پندارم.



اين گرانترين حالت بر من است كه تا كنون بمانند آن دچار نيامده ام.



خداوندا مرگم را با من مأنوس گردان و تنهايى ام را در آرامگاهم با من انس ده.



شربت او )معاويه( در من اثرگذاشت به خدا سوگند او به وعده اى كه داده بود وفا نكرد و آنچه را كه گفته بود،راست نبود".



آنگاه تا هنگام پيوستن به "رفيق اعلى " آياتى از قرآن مجيد را زمزمه كرد.