بازگشت

وراثت


بى ترديد وراثت، در ساخت شخصيّت فرد تأثير به سزايى دارد.



شخصيّت فرد با محيطى كه از آن برخاسته و در آن متولّد شده است ارتباطمستقيمى دارد.



در ميان فرزندان ابو طالب، بهترين و برترين خانه ها براى پديد آمدن انسان كامل، همين خانه بود، زيرا هر كودكى كه در اين خانه زاده مى شد، از دو طرف با عبدالمطلّب نسبت داشت.



از يك طرف ازسوى على بن ابى طالب و از طرف ديگر از سوى فاطمه دختر محمّد بن عبداللَّه بن عبدالمطلّب.



همان طور كه على عليه السلام خود نيز از دو سوى به هاشم منسوب بود.



ما در اينجا در صدد بيان مناقب و فضايل هاشم و بويژه خاندان عبدالمطلّب در ميان آنان نيستيم كه فضايل و مناقب وى بسيار و فراوان است، بلكه همين مقدار كافى است كه بدانيم رسول گرامى اسلام، محمّدبن عبداللَّه صلى الله عليه وآله وجانشين بزرگوار آن حضرت، امام على عليه السلام، از همين خانواده برخاسته اند.



بر حسب كشفيات علم ژنتيك، تأثير، گاه از سوى پدر است كه در اين حالت، تمام ويژگيها و صفات پدر به كودك منتقل مى شود و گاهى نيزكودك از سوى مادر، كه در مورد امام حسن اين قسم اخير تحقّق يافت.



درشخصيّت امام حسن نشانه هاى مادرش هويدا بود و بدين ترتيب خودمنعكس كننده صفات پدر بزرگوار آن حضرت يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله بود.



از اين رو امام حسن بيشتر از آن كه شبيه امام على باشد به پيامبر شباهت بسيارداشت و بدين خاطر بارها پيامبر خود نيز فرموده بود: "حسن از من و حسين از على است".



شايد بتوان با نگرش بر حوادثى كه پس از رسول گرامى اسلام رخ داده است اين حديث را به گونه اى ديگر هم تفسير كرد.



و ماهيّت شرايطى كه در دوران امام حسن حكمفرما بود آن حضرت را وامى داشت روش پيامبرصلى الله عليه وآله را دنبال كند وآن حضرت را كاملاً الگوى خود قرار دهدوهمچون او به موّفقيتهاى بزرگى نيز نايل شود.



با اتخاذ همين روش بود كه وى مانند پيامبر گذشت و اغماض را پيشه خود مى ساخت و با دشمنانش به صلح و مدارا رفتار مى كرد.



چنان كه شرايط و اوضاع خاصّ روزگار امام حسين نيز اقتضا مى كردتا آن حضرت در امر دين و پيشبرد آن از خود تلاش و غيرت نشان دهدوهمين امر موجب شباهتهاى ميان دوران او و دوران امام على شده بود.