بازگشت

ايراد سخن به دستور پدر


روزى امام على(ع) به امام حسن(ع) فرمود: برخيز و سخنرانى كن تا گفتارت را بـشنوم. امام حسن(ع) عرض كرد: پـدرجان! چگونه سخنرانى كنم با اين كه رو به روى تو هستم و از شما شرم دارم.



پـس امام(ع) خـود را مخـفى نمود بـه طورى كه صداى حـسـن(ع) را مى شنيد. امام حسن(ع) بـرخاست و خطابـه خود را شروع كرد و پس از حمد و ثـناى الهى فرمود: "اما بـعد فان علياً بـاب من دخله كان مومنا و من خـرج منه كان كافرا اقولى قولى هذا و اسـتـغـفرالله العظيم لى و لكم" بـدون شـك على ، درى(از علم و كمال) اسـت كه اگر كسى وارد آن در شود، مومن است و كسـى كه از آن خـارج گردد، كافر است. من اين سخن رامى گويم(و به آن معتقدم)و از بـراى خود و شما ازدرگاه خداى بزرگ طلب آمرزش مى كنم.



در اين هنگام امام على(ع) برخاست و بين دو چشم حسن(ع) را بوسيد و سپـس فرمود: " ذريه بـعضها من بـعض والله سـميع عليم" آنها فرزندان و دودمانى بودند كه بعضى از بعضى ديگر گرفته شده بودند و خداوند شنوا و داناست.