بازگشت

پاسخ به سوالات مذهبى مردم


از ديگر مسووليت هاى مهم امام حسن(ع) در زمان پدر، پاسخگويى به پـرسشهاى مهم مردم بـود. حضرت اميرمومنان(ع) بـارها پـاسخ بـدين پـرسشها را بـه امام حسن(ع) ارجـاع داده بـود. گاهى مردم پـس از دريافت پـاسخ از امام حسن(ع) بـه نزد امام على(ع) مى رفتـند و از حضرت پـاسخ همان سوال را مى خواستـند كه حضرت بـه آنان مى فرمود: اگر از من هم مى پـرسيديد بـيش از اين جـوابـى دريافت نمى كرديد.



يك اعرابى نزد ابوبكر آمد و گفت: من در حال احرام حج بـه تـخم شتـر مرغ دست يافتـم و آن را خوردم. چـه كفاره اى برمن واجب است؟ ابوبكر كه نتوانست جواب دهد، او را بـه نزد عمر فرستاد. او هم كه از جواب عاجز مانده بـود، اعرابـى را به نزد عبـدالرحمن بـن عوف راهنمايى كرد. عبـدالرحمن نيز كه در مانده شد، به اعرابى گفت كه نزد على(ع) بـرود. مرد اعرابـى نزد على(ع) آمد. حضرت به حسنين عليهما السلام اشاره كرد و فرمود:



مسئله خود را از هركدام از اين دو كودك مى خواهى بـپرس. اعرابـى سوال خود را مطرح كرد و امام حـسن(ع) در محـضر اميرمومنان بـدان پاسخ گفت.



روزى حضرت على(ع) در "رحبه" بـودند كه مردى بـه حضور ايشان آمد و عرضه داشت: من از رعاياى شما هستـم. حـضرت فرمود: خير. هرگز از رعاياى من نيستى ، بـلكه تـو پـيك پـادشاه روم هستـى ، از معاويه سوالاتـى كرده اى و او درمانده و عاجز شده است. بـدين جهت تـو را جهت دريافت پاسخ هاى آن به نزد ما فرستاده است.



آنگاه حضرت به او فرمود: از يكى از دو فرزندم بـپرس. او گفت: از فرزندت حسن(ع) مى پـرسم. امام حـسن(ع) رو بـه او كرد و فرمود: آمده اى كه بـپرسى فاصله بـين حق و بـاطل چه مقدار است؟ همچنين آمده اى كه بپرسى: چقدر فاصله است بـين آسمان و زمين؟ ميان مشرق و مغرب چه اندازه فاصله است؟ قوس و قزح چيست؟ كدام چشمه و چـاه است كه ارواح مشركان در آنجا جمع هستـند؟ ارواح مومنان در كجـا جمع مى شوند؟ خـنثـى كيست؟ كدام ده چـيز است كه هريك سخـت تـر از ديگرى است؟



عرض كرد: يابن رسول الله! آرى. پرسش هاى من همين است كه بـيان داشتيد. سپس امام حسن(ع) به يك يك پرسش هاى او پـاسخ داد. مرد شامى بـه امام حـسن(ع) گفت: گواهى مى دهم كه تـو فرزند رسـول خـدايى و همانا عـلى بـن ابـى طالب(ع) بـراى خـلافت و جانشينى رسول خدا از معاويه سزاوارتر است..