بازگشت

ج) علني نمودن منکرات


به عنوان نمونه، معاويه زيادبن عبيد (ابيه) را به پدر خود ابوسفيان نسبت داد و او را برادر خود خواند!



در نامه اي رسمي نوشت: «من اميرالمؤمنين معاوية بن ابي سفيان الي زياد بن ابي سفيان ... اين نامه اي از معاويه پسر ابوسفيان به زياد پسر ابو سفيان است.»



مادر زياد بن ابيه از زن هاي بدکار و شناخته شده مکه بود. بر سر در خانه خود پرچم داشت و افراد لاابالي و هرزه به آن جا رفت و آمد مي کردند ...!



معاويه، زياد را به پدر خود نسبت داد، همين حرکت زشت سياسي معاويه باعث شد که صحابه گرام به او اعتراض کنند و هر کدام به نوعي انزجار و تنفر خود را از وي و روشي که در پيش گرفته اعلان نمايند. (138)



حسن بن علي و حسين بن علي عليهم السلام و يونس بن عبيد، و عبدالرحمان بن حکم و ابو عريان و ابو بکره و حسن بصري و ... از کساني بودند که معترض شدند و نوشتند رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:



«الولد للفراش و للعاهر الحجر ... (139) فرزند متعلق به مادر است و زناکار بايد سنگسار گردد.»



پس بايد او را زياد بن سميه ناميد نه زياد بن ابي سفيان، زيرا به شهادت ابي مريم سلولي ابوسفيان از جمله کساني بود که با سميه رابطه نامشروع داشت و اين انتساب معاويه خلاف صريح فرمايش رسول خدا صلي الله عليه و آله است.



معاويه با همه کوششي که در از بين بردن سيره رسول خدا صلي الله عليه و آله و منزوي کردن اهل بيت عليهم السلام داشت، موفقيت چنداني به دست نياورد، زيرا امام مجتبي عليه السلام شيوه اي را که در تربيت مردان صالح و فدايي براي اسلام و معرفي فرهنگ اصيل و صحيح امامت راستين در مدينه جدش رسول خدا انتخاب کرده بود، اثري ژرف در دل هاي مردم و مسلمانان گذاشت، آنان دانستند که احکام شرعي و مسائل روزمره خود را بايد از مدينه دريافت کنند.



امام مجتبي عليه السلام نامه هايي را به بعضي از افراد مؤثر و ناآگاه به صورت کاملا پنهاني ارسال مي داشت و در آن، انحرافات هيات حاکم را از سيره جدش رسول خدا صلي الله عليه و آله بيان مي نمود و نيز مرداني را آموزش و تعليم مي داد و به شهرهاي مختلف مي فرستاد. آن امام بزرگوار لحظه اي آرام نمي گرفت به طوري که معاويه از فعاليت هايش وحشت داشت.



روزي معاويه از افرادي که از مدينه به شام رفته بودند پرسيد: حسن بن علي عليهما السلام چه مي کند؟



مردي از قريش که ساکن مدينه بود گفت: نماز صبح را در مسجد جدش برگزار مي کند، تا طلوع آفتاب مي نشيند و سپس تا به نزديک ظهر به بيان احکام الهي و تعليم وآموزش مردان مشغول است، سپس نماز مي خواند و به همين گونه زنان از احاديث و روايات و گفته هايش بعد از ظهر استفاده مي کنند و اين برنامه کار هر روز اوست. (140)



ابن صباغ مالکي (متوفاي سال 855 هجري قمري) درباره فعاليت هاي فرهنگي و تدريس امام مجتبي عليه السلام مي نويسد:



«نماز صبح را در مسجد النبي برگزار مي نمود و تا طلوع آفتاب مي نشست وبه ذکر خدا مشغول بود. روزها مردم گرداگردش حلقه مي زدند و او برايشان معارف و احکام الهي را بازگو مي نمود. مردم بر اطراف آن بزرگوار گرد مي آمدند تا سخنانش را بشنوند که دل هاي شنوندگان را شفا مي بخشيد و تشنگان معارف الهي را سيراب مي نمود. بيانش حجت قاطع بود، به طوري که جاي احتجاج و مجادله و استيضاح باقي نمي گذاشت. (141) »



نشر فرهنگ اصيل اسلام توسط حسن بن علي عليهما السلام در دوره ده ساله، موجب احياي مجدد اسلام و يادآور گفتار و کردار و نظريات پيامبر عظيم الشان بود. و اگر نبود نرمش قهرمانانه سبط اکبر رسول خدا صلي الله عليه و آله آن هم از پايگاه وحي و حرم پيامبر صلي الله عليه و آله، معاويه و عمالش اثري از اسلام و اهل بيت عليهم السلام باقي نمي گذاشتند.