بازگشت

4- تلاش براي تشکيل حکومت موروث


آنچه هدف اصلي معاويه بود و تمام اقداماتش بر محور آن دور مي زد، قبضه کردن حکومت و تثبيت آن در دست بني اميه بود همان هدف پنهاني که امام حسن از آن آگاه بود و براي اتمام حجت در شرايط صلح، آن را گنجاند:



«هذا ما صالح عليه الحسن بن علي بن ابي طالب معاوية بن ابي سفيان: صالحه علي ان يسلم اليه ولاية امر المسلمين علي ان يعمل فيهم بکتاب الله و سنة رسوله صلي الله عليه و آله و سيرة الخلفاء الصالحين و ليس لمعاوية بن ابي سفيان ان يعهد الي احد من بعده عهدا بل يکون الامر من بعده شوري بين المسلمين ... (44)



اين قرارداد صلحي است بين حسن بن علي بن ابي طالب و معاوية بن ابي سفيان: با او مصالحه کرد به اين که ولايت امر مسلمانان را به او واگذارد، به اين شرط که بين مسلمانان براساس کتاب خدا و شيوه پيامبر و سيره خلفاي صالح عمل کند و معاويه حق ندارد که پس از خود کسي را به جانشيني و خلافت انتخاب کند و تعيين خليفه براساس شوراي بين مسلمانان باشد.»



و يا به اين صورت که: «المادة الثانيه ان يکون الامر للحسن من بعده فان حدث به حدث فلاخيه الحسين و ليس لمعاوية ان يعهد به الي احد.» (45)



اما معاويه در راستاي همان هدف اصلي خود، بعد از پانزده سال که موانع سر راه خود را برداشت، تصميم گرفت يک همه پرسي عمومي به راه اندازد و براي فرزندش يزيد از عموم مردم مکه، مدينه، شامات، عراق و ... بيعت بگيرد. براي اين کار به تمام مراکز حکومتي بخشنامه کرد و مخالفان را با شدت تمام سرکوب کرد. اما مدتي بعد از طرح گرفتن بيعت عمومي متوجه شد که گروه هاي خواص همچنان مخالف او هستند و بالاترين خطرها نيز به دو دليل از جانب امام حسن عليه السلام است:



اولا: بسياري از مخالفان منتظرند ببينند سلاله رسول خدا صلي الله عليه و آله چه مي کند چرا که در صلح نامه شرط کرده بود، براي معاويه خليفه و جانشيني تعيين نشود.



ثانيا: امام مجتبي عليه السلام در ميان مردم مسلمان از پايگاه بسيار قوي برخوردار است و شايستگي عظمت و لياقت او براي تصدي خلافت و زمامداري جامعه زبانزد است.



از طرفي معاويه مي دانست که اگر موضوع ولايتعهدي را به مردم واگذارد، هيچ کس کم ترين توجهي به يزيد نخواهد کرد. از اين رو معاويه به فکر افتاد نظر مخالفان را به سوي خود جلب کند و نامه هايي به حسين بن علي، عبدالله بن عباس، عبدالله بن زبير، عبد الله بن جعفر و ... نوشت. امام حسين عليه السلام در پاسخ نامه او نوشت:



«اتق الله يا معاوية! و اعلم ان لله کتابا لايغادر صغيرة و لا کبيرة الا احصاها، واعلم ان الله ليس بناس لک قتلک بالظنة و اخذک بالتهمة و امارتک صبيا يشرب الشراب و يلعب بالکلاب ما اراک الا و قد او بقت نفسک و اهلکت و اضعت الرعية والسلام (46)



اي معاويه! در مورد جانشيني فرزندت يزيد و اصرار بر آن از خدا بترس. بدان که براي خداوند منان صحيفه اي است که تمام اعمال ريز و درشت را ثبت مي کند و هيچ عملي از آن مخفي نخواهد ماند.



معاويه! بدان خداوند همانند مردم نيست که بخشي از آنان را با کم ترين سوءظني بکشي و عده اي ديگر را متهم نمايي و دستگير کني. فرزندت يزيد که آرمان تو است، شراب مي آشامد و به سگ بازي مشغول است. معاويه! مي بينم که تنها با اين کارت خودت را متزلزل مي سازي و دين خود را نابود مي کني و مردم را از بين مي بري.»

پاورقي

44) بحارالانوار، ج 44، ص 65. الصواعق المحرقه، ص 81 و کشف الغمه، ج 2، ص 170.



45) الاصابة في تمييز الصحابة، ج 1، ص 330 و الامامة و السياسة، ج 1، ص 184.



46) الامامة و السياسة، ج 1، ص 203.