بازگشت

شرح حال حضرت عبدالعظيم حسنى


عبدالعظيم مُكَنّى به ابوالقاسم است و قبر شريفش در رى معروف و مشهور است ، و به عُلُوّ مقام و جلالت شاءن معروف و از اكابر محدّثين و اعاظم عُلما و زُهّاد و عُبّاد بوده و از اصحاب حضرت جواد و هادى عليهماالسّلام است و محقّق داماد در ((رواشح )) فرموده كه احاديث بسيار در فضيلت و زيارت حضرت عبدالعظيم روايت شده و وارد شده كه هر كه زيارت كند قبر او را بهشت بر او واجب مى شود(81).

ابن بابويه و ابن قولويه روايت كرده اند كه مردى از اهل رى به خدمت حضرت على نقى عليه السّلام رفت ، حضرت از او پرسيد كه كجا بودى ؟ عرض كرد كه به زيارت امام حسين عليه السّلام رفته بودم ، فرمود كه اگر زيارت مى كردى قبر عبدالعظيم را كه نزد شما است هر آينه مثل كسى بودى كه زيارت امام حسين عليه السّلام كرده باشد(82).

بالجمله ؛ احاديث در فضيلت او بسيار است و حقير در ((تحّية الزّائر)) و ((هديّة الزّائرين )) به برخى از آن اشاره كردم و صاحب بن عبّاد رساله مختصره در احوال آن حضرت نوشته و شيخ مرحوم محدّث متبحّر نورى - نَوَّرَ اللّهُ مَرْقَدَه - آن رساله را در خاتمه ((مستدرك )) نقل فرموده و من حاصل آن را در ((مفاتيح )) ذكر كردم . و جناب عبدالعظيم را پسرى بود به نام محمّد، او نيز مردى بزرگ قدر و به زهادت و كثرت عبادت معروف بود.(83)

مكشوف باد كه احقر در ايّام مجاورت ارض اقدس غرىّ و اوان استفاده از شيخ جليل علاّمة عصره و فريد دهره جناب آقا ميرزا فتح اللّه مشهور به شريعت اصفهانى - دام ظله العالى - از جناب ايشان شنيدم كه فرمودند: يكى از علماى نسّابه كتابى تاءليف نموده موسوم به ((منتقله )) و در آن كتاب شرح داده احوال هر يك از سادات را كه از جائى به جائى منتقل شدند. از جمله نوشته كه محمّد بن عبدالعظيم منتقل شد به جانب سامره و در اراضى بلد و دُجَيل وفات يافت و چون درست عبارت كلام ايشان را مستحضر نيستم به حاصل آن پرداختم و بالجمله ؛ جناب ايشان از نقل اين قضيّه در ((منتقله )) استظهار فرمودند كه اين قبر معروف به امامزاده سيّد محمّد كه در نزديكى ((بلد)) يك منزلى سامره واقع است و به جلالت شاءن و بروز كرامات معروف است ، همان قبر محمّد بن عبدالعظيم حسنى باشد لكن مشهور آن است كه آن قبر محمّد بن على الهادى عليه السّلام است كه به جلالت شاءن ممتاز است و اوست كه حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام به جهت مرگ او گريبان چاك زد و همين بود معتقد شيخ مرحوم علاّمه نورى - طابَ ثَراه - و عامّه علما بلكه علماء عصر سابق چنانكه حَمَوى در ((معجم البلدان )) در ((بلد)) گفته : وَقال عبدالكريم بن طاوس بها قبر ابى جعفر محمّد بن على الهادى عليه السّلام باتّفاق .(84)

سوّم : از پسران حسن بن زيد بن الحسن عليه السّلام ، ابوطاهر زيد است و زيد را سه فرزند است : 1- طاهر، مادرش اسماء دختر ابراهيم مخزوميّه است و او را دو فرزند است به نام محمّد و على ، و محمّد را سه دختر بود: خديجه و نفيسه و حسناء و اولاد ذكور نداشت ، و مادر اين سه دختر از اهل صنعاء بوده و ايشان در صنعاء ساكن شدند. 2- على بن زيد، 3- امّ عبداللّه .

چهارم : از اولاد حسن بن زيد بن الحسن عليه السّلام ، اسحاق است و اسحاق معروف بود به كوكبى و او را سه پسر بوده : حسن و حسين و هارون . و هارون را پسرى بود جعفر نام ، و جعفر را پسرى بود محمّد نام داشت و او را در شهر آمل مازندران رافع بن ليث شهيد كرد، و قبرش گويند زيارتگاه است .

پنجم : از اولاد حسن بن زيد بن الحسن عليه السّلام ، ابراهيم است ، ابراهيم زنى از سادات حسينى گرفت و از وى پسرى آورد مسمّى به نام خود ابراهيم و پسرى ديگر آورد مسمّى به على و از امة الحميد كه امّ ولدى بود و نسبش به عمر منتهى مى گشت ، گفته اند فرزندى آورد او را زيد نام نهاد.و ابراهيم بن ابراهيم را دو پسر بود: محمّد و حسن ؛ و محمّد را سه پسر بود از سلمه دختر عبدالعظيم مدفون به رى و اسامى ايشان حسن و عبداللّه و احمد است .

ششم : از اولاد حسن بن زيد بن الحسن عليه السّلام ، عبداللّه است ؛ عبداللّه را پنج پسر بود بدين ترتيب : على و محمّد و حسن و زيد و اسحاق .

ابونصر بخارى گفته كه جز زيد هيچ يك را فرزندى نبوده و مادر زيد امّ ولد است و او اَشْجَع اهل زمان خويش بود، و او در خارج كوفه با ابوالسّرايا بود و چون كار بروى سخت افتاد به اهواز گريخت و در آنجا ماءخوذ شد و صَبْرا مقتول گشت .

زيد را چهار پسر بود: محمّد و على و حسين و عبداللّه و مادر ايشان از سادات علوى بود، و محمّد بن زيد سه پسر آورد مسمّى به حسن و على و عبداللّه و ايشان در حجاز سكونت فرمودند.(85)

هفتم : از پسران حسن بن زيد بن الحسن عليه السّلام ، ابومحمّد اسماعيل است ؛ اسماعيل آخرين فرزندان حسن بن زيد است و اورا ((جالب الحجاره )) مى گفتند و او راسه پسر بود: 1- حسن ، 2- على و او كوچكترين اولاد اسماعيل است ، و او را شش پسر بود بدين اسامى : حسين ، حسن ، اسماعيل ، محمّد، قاسم ، احمد. پسر سوم اسماعيل ، محمّد است و مادر او از سادات حسينى است و او را چهار فرزند است :

1- احمد و او به بخارا سفر كرد و در آنجا فرزند آورد و هم در آنجا مقتول گشت ، 2- على و او بلاعقب بود، 3- اسماعيل ، مادرش خديجه دختر عبداللّه بن اسحاق بن قاسم بن اسحاق بن عبداللّه بن جعفر بن على بن ابى طالب عليه السّلام بود و ملقّب بود به ((ابيض البطن )) و او را نيز فرزندى نبود،4- زيد بن محمّد و به روايت عُمَرى ، مادرش از اولاد عبدالرحمن شجرى است و او را دو پسر بود يكى امير حسن ملقب به داعى كبير و ديگرى محمّد او نيز بعد از برادر ملقب به داعى شد.(86)

پاورقي

81- ((الرواشح السماويّة )) ص 51.

82- ((ثواب الاعمال )) ص 209، ((كامل الزيارات )) ص 338، باب 107.

83- ((تحيّة الزّائر)) ص 331، ((هدية الزّائرين )) ص 347، ((مفاتيح الجنان )) باب سوم ، خاتمه .

84- ((معجم البلدان )) 1/481، ذيل كلمه ((بَلَد)).

85- ((سرّ السلسلة العلويّة )) ص 25.

86- ((المَجْدى )) ص 33.