بازگشت

تلاشهاي معاويه عليه امام حسن (ع)


نيروهاي شام تا سرزمينهاي (مَسْكِن) پيش آمده در محلي به نام (حَيوضَه) فرود آمدند.

امـام حـسـن (ع) دوازده هـزار نفر از نيروها را آماده كرد و تحت فرماندهي (عبيداللّه بن عبّاس) به (مسكن) فرستاد.

امـام (ع) پيش از حركت سپاه ، (عبيداللّه بن عبّاس) را فراخواند و فرماني را بدو داد در بخشي از اين فرمان آمده است :

(هان اي پسر عمو! دوازده هزارتن از سواران عرب و قاريان شهر را با تو مي فرستم. يك تن از آنان با يك لشكر برابر است.

آنـان راكـوچ ده... وبركناره فرات ببر و چون با معاويه روبه رو شدي او را متوقّف كن تا من برسم.

لازم اسـت هـر روز مـرا در جـريـان اخبار قرار دهي. در كارها با (قيس بن سعد) و (سعيدبن قيس) مشورت كن.

آغـازگـر جـنـگ مباش ؛ ولي اگر معاويه شروع كرد تو نيز بجنگ. اگر كشته شدي فرماندهي با (قيس بن سعد) است. اگر او نيز كشته شد با (سعيدبن قيس).

(عبيداللّه) پيش رفت و در مقابل نيروهاي شامي موضع گرفت.

مـعـاويـه ، لشگري به جنگ (عبيداللّه) فرستاد؛ ولي كاري از پيش نبرده مجبور به عقب نشيني شدند.

مـعـاويـه كـه در نـبـرد(صفيّن) ضرب شست نيروهاي عراق را چشيده بود،پس از اين زور آزمايي ابتدايي ، درصدد تكرار تجربه (صفيّن) و اعمال نيرنگ برآمد. اما اين بار در قالبي ديگر.

چـون شـب شـد پـيكي نزد (عبيداللّه) فرستاد كه (حسن بن علي) به من پيشنهاد صلح داده و امر خـلافـت را بـه من واگذار كرده است. تو نيز اگرتحت فرمان من درآيي ، فرمانروا خواهي بود ويـك مـيليون درهم به تو خواهم داد كه نيمي از آن را هم اكنون مي پردازم و نيم ديگر را پس از ورود به كوفه.

(عُبَيْدُاللّه) فريفته هداياو وعده هاي معاويه شد و شبانه به وي پيوست.

بـا فـرار (عـبـيـداللّه)، (قـيـس بـن سـعـد) فـرمـانـدهـي را بـر عـهـده گـرفـت و ضـمـن تـقـبـيح عمل خائنانه (عبيداللّه) سپاهيان را به پايداري و جهاد با دشمن توصيه كرد.

سـپـس گزارش جامعي از فرود آمدن دو سپاه در ناحيه (مسكن) و برخورد آنان و خيانت (عبيداللّه) نوشت و براي امام (ع) فرستاد.