بازگشت

پيامبر اسلام و امام حسن (س)


از آنـجـا كـه رسـول خـدا (ص) عـهـده دار هـدايـت و اداره امـور امـّت و مـسـؤ ول تبليغ و گسترش دعوت مي باشد، تضمين هاي لازم براي حفظ اسلام در آينده نيز، بر عهده اوست.

پـيـامـبـر گـرامي اسلام (ص) از آينده پر مخاطره اي كه فرزند بزرگوارش در پيش رو داشت مـطـّلع بـود؛ از ايـن رو، از سـوي خـدا مـاءمـور بـود كه امام حسن (ع) را براي رهبري آينده آگاه سازد؛ بگونه اي كه مشكلات را تحمّل كرده ، از عهده مبارزه با آنها بر آيد.

بـه طـور طـبـيـعـي چـنـيـن فـردي ـ كـه مـي بـايـسـت بـعـدهـا جـانـشـيـن رسول خدا(ص) گردد ـ بايد همان خصلتها و برجستگيهاي پيامبر اكرم (ص) را دارا باشد.

از سـوي ديـگـر، رسول اكرم (ص) مي دانست كه فرزندانش ؛امام حسن و امام حسين (س) در دوران امـامـت خـود بـا شـرايـط و بحرانهاي جديدي مواجه خواهند شد كه لازم است موضع امامت ، از پيش تـوسـّط پـيـامـبـر(ص) تـبـيين شود. از اين رو، آن بزرگوار در هر فرصتي با صراحت يابه اشـاره بـر مـسـاءله امـامـت آن دوبـزرگـوار و حقّانيّت موضع آنان در برابر جريانهاي سياسي تاءكيد مي كرد.

اينك چند نمونه :

1 ـ(اَلْحَسنُ وَالْحُسَيْنُ اِمامانِ، قامااءَوْ قَعَدا.).

حسن و حسين ((س)) هر دو امامند؛ چه قيام كنند و چه بنشينند.

يـعـنـي : چـه بـراي حـفـظ مـصـالح اسـلام ، عـليـه ظـلم و بـاطـل قـيـام كـنـنـد؛ و چـه بـراي حـفظ كيان اسلام ونيز ابقاي افراد متعهّد و فداكار، مصالحه و متاركه جنگ نمايند؛ در هر دوصورت ، حجّت خدا بر مردم و پيشواي امّت هستند.

2 ـ(اءَنْتَُماالاِْمامانِ وَلاُِمِّكُماالشَّفاعَةُ.).

شما امام ورهبر هستيد و شفاعت از آن مادر شماست.

3 ـ(وَ هـُوَ سـَيِّدُ شـَبـابِ اءَهـْلِ الجَنَّةِ وَحُجَّةُ اللّهِ عَلي الاُْمَّةِ. اءَمْرُهُ اءَمْري وَقَوْلُهُ قَوْلي. مَنْ تَبِعَهُ فَاِنَّهُ مِنّي ، وَمَنْ عَصاهُ فَاِنَّهُ لَيْسَ مِنّي.)

او(امـام حـسـن (ع) آقـا و سـرور جـوانـان بهشتي و حجّت خدا بر امّت است. فرمان او فرمان من و گفتار او گفتار من است. هر كس از وي پيروي نمايد از من است و هركس او را نافرماني كند از من نيست.

4 ـ(اءَنَاسِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتُمْ.)

مـن بـاهـر كس كه شما با او در صلح و مسالمتيد، در صلح و مسالمتم ، و با هر كس كه شما با او در ستيزيد در ستيزم.

اين اظهار نظرها از پيامبر(ص)، بيانگر مقام عصمت و ولايت امام حسن وامام حسين (س) مي باشد. و نـيـز هـشـداري بـه هـمـه مـردم اسـت كـه بـدانـنـد امـر آن دو، امـر خـدا و نـهـي آنـان ، نـهي خداست.

اظـهـار عـلاقـه و مـحـبّت رسول گرامي اسلام (ص) نسبت به دو فرزند گرانقدرش نيز در همين راستا بود.

محبّت رسول خدا(ص) نسبت به وي و برادرش امام حسين (ع) به اندازه اي بود كه با ورود آنان به مسجد، سخنراني خود را قطع مي كرد و از منبر پايين مي آمد و حسنين را در آغوش مي گرفت و به نوازش آنان مي پرداخت.

بدون شك ، رسول خدا(ص) در موضعگيريها ودوستي و دشمني هايش ، بر اساس مصالح فردي وانگيزه هاي شخصي ، حركت نمي كرد؛ بلكه باتمام وجود در مسير خدا قرار داشت.

بـديـن مـعـنـي كه محبوب خدا را دوست و مبغوض او را دشمن مي داشت و عواطف و احساساتش در همين محور جريان داشت.

تـاكيد و اصرار آن حضرت به ابراز عواطف خود نسبت به حسنين (س) و اظهار آن در حضور مردم وحتّي بالاي منبر، نشان مي دهد كه اين حركت در مسير دين واهداف والاي آن بوده است.

گاهي نيز با صراحت به اين ارتباط اشاره كرده مي فرمايد:

(اِنَّ رَبِّي اءَمَرَني اءَنْ اُحِبَّهُما وَاُحِبَّ مَنْ يُحِبُّهُما.)

پروردگارم مرا به دوستي حسنين (ع) و دوستي دوستان آنان فرمان داده است.