بازگشت

4 ـ بسيج مردم كوفه


امام حسن(ع) از طرف امام على(ع) ماءمور شد تـا جهت آگاه ساختـن مردم كوفه از تـوطئه هاى شـوم دشـمنان و بـسـيج مردم بـراى يارى على(ع) به همراه عماربن ياسر و قيس به كوفه برود.

امام حسن(ع) در كوفه چنين گفت:

اى مردم! به دعوت امام و امير خود پاسخ مثبـت دهيد و بـه كمك برادران مجاهد خود عليه شورشگران داخلى حركت كنيد... سوگند بـه خـدا, خـردمندان او را يارى نمايند. درس عبـرتـى بـراى آيندگان نزديك و دور خواهد شد. عاقبت نيكى خواهيد داشت. پس بـه دعوت ما پاسخ دهيد و ما را برآن چه ما و شما بـدان مبـتلا و دچار گشته ايم يارى نمائيد. همانا اميرمومنان(ع) فرمود: من به سوى ناكثين حركت كردم تا آنان را به جاى خود نشانم. در اين حال از دو صورت خارج نيست من يا ظالم و ستـمگرم و يا مظلوم و و ستـمديده. مردم, از خدا مى خواهم مردى را برساند كه جوياى حقيقت باشد وحق خدا را در نظر بگيرد, چنان چه من مظلوم و ستـمديده هستـم يارىام كند و اگر ستـم مى كنم, ممانعت و جـلوگيرى نماييد. سوگند بـه خدا! طلحـه و زبـير از اولين كسـانى بـودندكه بـا من بـيعت كردند و از اولين افرادى بودند كه پيمان شكستند و خدعه نمودند. آيا از بيت المال چيزى را به خود اختصاص داده ام و يا حكمى را دگرگون كرده ام؟! پس حركت كنيد بـه سوى آنان و امر بـه معروف و نهى از منكر نماييد.

كارشكنى هاى ابوموسى اشعرى عقيم ماند و امام حـسـن(ع) تـوانسـت حدود دوازده هزار نفر از جنگجويان كوفه را جهت پيوستن بـه سپاه على(ع) به سوى بصره گسيل دارد.