بازگشت

از منبر پدرم فرود آى !


در اين باب ، امام حسن (ع ) موضع بسيار مهم ديگرى نيز دارد. اين موضع گيرى در قبال ابوبكر است . بدين صورت كه روزى امام خود را به مسجد رسول خدا رساند و ابوبكر را كه در جايگاه پيغمبر خدا نشسته بود و خطبه مى خواند، مخاطب ساخت و فرمود: انزل عن منبر ابى ؛ از منبر پدرم فرو آى .))

ابوبكر در پاسخ گفت : راست گفتى ، به خدا سوگند! كه اين منبر پدر توست ، نه منبر پدر من . پس اميرالمؤ منين (ع ) كسى نزد ابوبكر فرستاد و گفت : او كودك خرد سالى است و ما به وى فرمان نداديم . ابوبكر گفت : ما نيز تو را متهم نمى دانيم . بايد در اين فرمايش اميرالمؤ منين كه ((ما او را فرمان نداديم )) دقت كرد. اين مطلب نمى رساند كه حضرت مى خواست امام حسن (ع ) را تكذيب كند و يا اينكه موضع او را محكوم نمايد.

اميرالمؤ منين راست مى فرمايد ؛ چه امام حسن (ع ) كسى نبود كه نياز به فرمان گرفتن از كسى داشته باشد. به فضل الهى و با احساس قوى و فكر ثاقب خويش متوجه نقشه دشمنان شده بود و از طرفى از نزديك با حوادث آشنايى داشت . بلكه در عمق آن مى زيست ؛ از اين رو طبيعى است كه بداند مسؤ ول است كه اين توطئه را نقش بر آب كند و حقوق اهل بيت (ع ) را در وجدان و شعور امت زنده نگه دارد، و از طرفى نيز بر وصى پيامبر لازم بود كه مواظب باشد تا تشنجات و مسائل حادى پيش نيايد كه به مصلحت اهل بيت و اسلام نباشد.