بازگشت

فصل دوم : زندگانى سياسى امام حسن (ع ) در عهد شيخين


حسنين عليهماالسلام و فدك

پيامبر عظيم الشاءن اسلام ، حضرت محمد صلى الله عليه و آله از دنيا رحلت فرمود.بعد از او شد آن چه نمى بايد مى شد. ابوبكر به ناحق بر مسند خلافت تكيه زد على عليه السلام كه سبحان او را شايسته و لايق خلافت رسول خدا صلى الله عليه و آله و امامت امت اسلامى قرار داده بود خانه نشين شد. ميراث حضرت زهراصلى الله عليه و آله دخت گرامى پيامبر حق كه از پدر به ارث برده بود غضب گرديد و تمام مايملك او را كه پيامبر صلى الله عليه و آله خود در زمان حياتش به تملك دخترش در آورده بود و از جمله ((فدك )) توسط غاصبان خلافت مصادره شد. بين فاطمه عليه السلام و ابوبكر مشاجراتى در گرفت . ابوبكر از حضرت خواست كه در اثبات مدعاى خويش شاهد بياورد! حضرتش ، امير المومنين عليه السلام ، حسنين عليه السلام و ام ايمن را گواه گرفت ، اما همان طور كه معروف است ، ابوبكر شهود فاطمه را رد كرد و حقش را به وى باز نگرداند.

شريف مكه سرود:

(( ثم قالت : فنحله لى من وا

لدى المصطفى ، فلم ينحلاها

فاءقامت بها شهودا، فقالوا

بعلها شاهد لها و ابناها)) (14)

((سپس فاطمه فرمود: پس فدك را كه اعطايى پدرم مصطفى است ، به من باز گردانيد، اما ابوبكر و عمر آن را به حضرت ندادند، گواهانى اقامه كرد؛ پس ‍ گفتند: شوهرش گواه اوست و فرزندانش .)) بدين گو نه حضرت زهرا عليهاالسلام كه به حكم آيه مباركه تطهير و ديگر آيات قرآنى ، معصوم بود و طورى نبود كه چيزى را بيان كند، مگر اينكه كاملا با احكام شرع مقدس ‍ اسلام سازگار باشد، در برابر چشم و گوش و حتى با رضايت و تائيد سرور اوصيا، اميرمؤ منان عليه السلام حسنين عليهماالسلام را به گواهى گرفت . از اين مساءله مى توان چنين نتيجه گرفت كه اميرالمؤ منين و حضرت زهرا عليهاالسلام در حسنين با وجود اين كه عمرشان از هفت سال تجاوز نمى كرد شايستگى و لياقت اداى شهادت را در چنين مساءله حساسى مى ديدند و اين كه نقش بارز و مهمى را در مساءله چنين خطير و سرنوشت ساز به آن دو واگذار كردند، يك اتفاق تصادفى و جداى از ضوابطى كه مواضع اهل بيت عليهم السلام را تنظيم مى كرد نبود، بلكه بر عكس ، تداوم و استمرار مواضع رسول خدا صلى الله عليه و آله در قبال حسنين عليهماالسلام در زمينه تربيت و آماده سازى و قرار دادن آن دو در منصب قيادت و رهبرى امت بود.

از طرف ديگر نمى بايست از ارزش و اهميت اين مساءله بكاهيم ، به اين اعتبار كه به يك حق مالى مربوط مى شود و از عقودى نيست كه مانند بيعت ، بلوغ در آن شرط باشد، على الخصوص كه آن دو بزرگوار در هنگام اداى شهادت از نظر سنى بزرگتر بودند تا هنگام بيعت رضوان ،(15) نه ابدا نمى بايست چنين پنداشت ، بلكه در شهادت دادن نيز بلوغ و عقل شرط است . با اين حال همان طور كه گفتيم عمرشان در هنگام در اداى شهادت به هشت سال نمى رسيد.

به علاوه گواه گرفتن على و حسنين و ام ايمن كه پيامبرصلى الله عليه و آله درباره اش فرمود: ((اهل بهشت است )) از سوى حضرت زهرا، همان طور كه مرحوم هاشم معروف الحسنى مى گويد: براى اين بود كه

(( حضرت مى خواست رد صريحى از اين قوم بر تصريحات رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره على عليه السلام و فرزندانش ثبت كند. گذشته از اين ، اگر حضرت زهرا بيست شاهد از بهترين اصحاب رسول خدا حاضر مى كرد، باز اينان حاضر نبودند كه خواسته حضرت را بر آورده كنند، بلكه آن طور كه از سير حوادث بر مى آيد، حاضر بودند كه در قبال شهود حضرت ، ده ها شاهد به عنوان معارضه و براى رد ادعاى آن حضرت اقامه كنند، همان طور كه شهادت على و ام ايمن را با شهادت عمرو عبد الرحمن بن عوف آن طور كه ابن ابى الحديد مى گويد مورد معارضه قرار دادند.))(16) مرحوم حسنى كاملا درست مى گويد كه روايت منقول از عمر، مؤ يد فرموده وى و بلكه دليل آن است . عمر مى گويد:

((آن گاه كه رسول خداصلى الله عليه و آله رحلت كرد، من و ابوبكر پيش ‍ على رفتيم و گفتيم :

درباره ماترك رسول خدا صلى الله عليه و آله چه مى گويى ؟

ما از تمامى مردم نسبت به رسول خدا صلى الله عليه و آله سزاوارتريم .

در مورد آنچه در خيبر است ؟

آن نيز...

- آن چه در فدك مى باشد؟

آن هم همين طور.

به خدا قسم ! اگر گردنمان را با اره جدا كنيد به شما نخواهيم داد.(17)

پاورقي

14- ر.ك : المسترشد فى امامة على بن ابى طالب عليه السلام ، ص 105 و 108؛ مروج الذهب ، ج 3، ص 237؛ الصواعق المحرقة ، ص 35؛ تاريخ يعقوبى ، ج 2، ص 69، سيره ائمه اثنى عشر، ج 1، ص 129 و 130، نقل از:الصواعق المحرقه و شرح المواقف ؛ دلائل الصدق ، ج 4، ص 38، نقل از: المواقف ؛ قزوينى ، فدك ، ص 16 و 17؛ مكاتيب الرسول ، ج 2، ص ‍ 579،نقل از: منابع پيشين و نيز از جامع احاديث الشيعه ، ج 8، ص 606؛ التهذيب ؛ بحارالانوار، ج 8، ص 108، (نقل از: كشكول علامه )

ما در اين جا تنها منابعى را ذكر مى كنيم كه حسنين را در اين مساءله آورده اند و الا منابع اصل نزاع بين حضرت زهرا (س ) و بين ابوبكر هياءت حاكمه آن قدر زياد است كه فعلا مجال ذكر آن ها نيست .

15- ر. ك : فدك ، ص 16و17

16- سيره ائمه اثنى عشر، ج 1، ص 130

17- مجمع الزوائد، ج 9، ص 40