بازگشت

اظهار آمادگى براى آغاز قيام


روزى كه امام حسن عليه السلام صلح كرد، هنوز اجتماع به آن پايه از درك و بينش نرسيده بود كه هدف امام را تامين كند. آن روز هنوز جامعه اسلامى اسير زنجيرهاى آمال و آرزوها بود آمال و آرزوهايى كه روح شكست رادر آن تزريق كرده بود.



از اينرو هدفى كه امام حسن عليه السلام تعقيب مى كرداين بود كه افكار عمومى رابراى قيام برضد حكومت اموى آماده كند و به مردم فرصت دهد تا خود بينديشند و به حقايق اوضاع و ماهيت حكومت اموى پى ببرند بويژه آنكه اشارتهايى كه حضرت مجتبى عليه السلام به ستمگريها وجنايات حكومت اموى وزير پا گذاشتن احكام اسلام مى نمود، افكار مردم را كاملا بيدار مى كرد. از اين جهت مى توان گفت كه پيمان صلح، براى معاويه حكم شمشيرى دو دم را داشت كه هر دو لبه اش به زيان وى بود! زيرا اگر او به مفاد صلحنامه عمل مى كرد،هدف امام تا حدودى تامين مى شد و اگر آن را نقض مى كرد، نتيجه آن ايجاد تنفر عمومى از حكومت اموى و جنبش وبيدارى مردم بر ضد اين حكومت بود، و اين، مسئله اى بود كه پيشواى دوم آن را از نظر دور نداشت.



كم كم اين آمادگى قوت گرفت و شخصيتهاى بزرگ عراق متوجه حسين بن على عليه السلام شده از او خواستند كه قيام كند.



ولى حسين بن على عليه السلام آنها را به پيروى از امام مجتبى عليه السلام توصيه مى كردو مى فرمود: اوضاع فعلى براى قيام مساعد نيست و تازمانى كه معاويه زنده است،نهضت و قيام به ثمر نمى رسد.