بازگشت

سخن گفتن با دشمن خدا در كودكي


در سال ششم هجري قرار دادي بين پيامبر اکرم(ص) و کفّار قريش منعقد گرديد که بعدها به «صلح حديبيّه» معروف شد. يکي از مواد صلح نامه اين بود که هر دو سپاه مي توانند با هر قبيله اي که بخواهند پيمان دوستي امضاء کنند. بر اين اساس، رسول خدا(ص) با قبيله «خزاعه» پيمان دوستي بست.

در سال هشتم هجري يکي از افراد قبيله «بکر» که هم پيمان کفار قريش بود، نسبت به پيامبر اسلام (ص) جسارت کرد، و شخصي از قبيله خزاعه او را در مقابل جسارتش سرزنش نمود و از رسول اکرم(ص) دفاع کرد. آن گاه با هم درگير شدند و کفار قريش نيز به کمک قبيله هم پيمان خود «بکر» وارد صحنه گرديده و در نتيجه يک نفر از افراد قبيله «خزاعه» را کشتند و بدين وسيله صلح حديبيّه نقض گرديد. کفار قريش از اين نقض معاهده پشيمان گشته، ابوسفيان را براي عذرخواهي و تجديد قرار داد به محضر پيامبر اکرم، فرستادند. ابوسفيان به حضور آن حضرت رسيد و در خواست امان و تجديد پيمان نمود، ولي آن حضرت به سخنان او ترتيب اثر نداد.

ابوسفيان به ناچار به نزد اميرمؤمنان، علي(ع) شرف ياب شد واز وي درخواست نمود که در نزد پيامبر اکرم(ص) شفاعت نمايد. علي(ع) در جواب فرمود: پيامبر خدا(ص) با شما پيماني بست و هرگز از پيمانش برنمي گردد... در اين هنگام، امام حسن(ع) که کودک خردسالي بود، به حضور پدر آمد و ابوسفيان خواست که علي(ع) اجازه دهد فرزندش حسن، نزد پيامبر اکرم(ص) از ابوسفيان شفاعت کند. با شنيدن اين سخنان، «فَاَقبَلَ الحَسَنُ(ع) اِلي اَبي سُفيانَ وَ ضَرَبَ اِحدي يَدَيهِ عَلي اَنِفه وَ الاُخري عَلي لِحيته ثُمَّ اَنطَقَهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِاَن قالَ: يا اَبا سُفيان! قُل لا اِلهَ اِلّا اللّهُ مُحَمّدٌ رَسول اللّهِ حَتّي اَکُونَ شَفيعاً فَقال (ع) اَلحَمدُ لِلّهِ الّذي جَعَلَ في آلِ مُحَمّدٍ مِن ذُرّية مُحَمَّد المُصطَفي نَظِير يَحيي بن زَکرِيّا (وَ آتيناهُ الحکم صبيّاً)» پس امام حسن نزد ابوسفيان رفت و با يک دست بر بيني او و با دست ديگر بر محاسن او زد و خداوند او را به زبان آورد تا بگويد: اي ابوسفيان! بگو جز خداي يکتا خدايي نيست و محمد رسول خداست، من (برايت) شفاعت کنم. پس آنگاه علي(ع) (که با شنيدن سخنان فرزندش فوق العاده خوشحال شده بود) فرمود: سپاس خداوندي را سزاست که در ذرّيه محمد(برگزيده اي) مانند يحيي بن زکريا قرار داد که در کودکي از جانب خداوند به او حکمت (علم و دانش مخصوص) عطا گرديد.»

پاورقي

سوره مريم، آيه 12.

ر ـ ک کامل ابن اثير، ج 2، ص 239 ـ 241؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 6 ؛ بحارالانوار، ج 43، ص 326؛ خرائج راوندي، ج 1، ص 236 شماره 1.