بازگشت

آگاهي از غيب


از معجزات و کراماتي که تمام ائمه عليهم السلام از آن بهره مند بودند، علم غيب و آگاهي از اموري است که بر ديگران مخفي مي باشد، و در تاريخ موارد متعددي از ائمه معصومين عليهم السلام در اين باره مطالبي نقل شده است . در مورد امام حسن عليه السلام نيز مواردي نقل شده که از غيب حوادثي را خبر مي دادند . ازباب نمونه به يکي از آن موارد اشاره مي کنيم:

در سفري امام حسن عليه السلام با پاي پياده به سوي مکه حرکت مي کرد . در ميانه راه پاي مبارک آن حضرت ورم نمود و شخصي به ايشان عرض کرد: «لو رکبت ليسکن عنک هذاالورم اي کاش سوار مرکب مي شديد تا اين ورم [پاي] شما تسکين پيدا کند .» امام عليه السلام فرمودند: «کلا و لکنا اذا اتيناالمنزل فانه يستقبلنا اسود معه دهن يصلح لهذا الورم فاشتروا منه و لاتماسکوه هرگز! [سوار بر مرکب نمي شوم] و لکن وقتي به منزلگاه [بعدي] رسيديم، شخص سياه پوستي نزد ما مي آيد که روغني دارد و براي [درمان] اين ورم خوب است، روغن را از او بخريد و نسبت به اوبخل نورزيد .»

يکي از غلامان به ايشان عرض کرد: بعد از اين منزل منزلي که شخص سياه پوستي در آن باشد وجود ندارد تا براي شما روغن بخريم .

امام فرمودند: «آري چنين کسي را خواهيم يافت .» پس از آنکه مقداري راه پيمودند، شخص سياه پوستي جلوي آنها آمد، امام عليه السلام فرمود: آن سياه پوست نزد شماست، روغن را از او بخريد .

آن شخص سؤال کرد: اين روغن را براي چه کسي مي خواهيد؟ شخصي گفت: براي حسن بن علي عليهما السلام .

آن سياه پوست گفت: مرا نزد او ببريد . پس از آنکه او به نزد امام عليه السلام آمد، عرض کرد: «يابن رسول الله! اني مولاک لاآخذ ثمنا و لکن ادع الله ان يرزقني ولدا سويا ذکرا يحبکم اهل البيت اي فرزند رسول خدا! من غلام تو هستم و پول اين روغن را نمي گيرم . لکن از خدا بخواه که فرزند سالم پسري به من عطا کند که دوستدار شما اهل بيت باشد .» بعد از آن به برکت دعاي امام عليه السلام آن شخص داراي چنين فرزندي شد .

پاورقي

مناقب ابن شهر آشوب، همان، ج 3، ص 174 مدينة المعاجز، چاپ قديم، ص 206 بحارالانوار، همان، ج 43، ص 324 .