حکومت معاويه و غصب ولايت امام حسن (ع)


با توجه به اينكه در قرآن مطرح شده كه حكومت و پادشاهي از آن خداوند است (ولله الملك) و به هر كس بخواهد ميدهد و از هر كس بخواهد ميگيرد، حكومت ظالمان، (حكومت معاويه و غصب ولايت امام حسن() و حكومت جباران در طول تاريخ را چگونه ميتوان توجيه كرد؟


جواب:






بدون شك حق حاكميت در انحصار خداوند است و آيات ذيل دليل آشكار آن است، "تعطي الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء" و "له ملك السموات و الارض" چنانكه پيروزي و شكست، درمان و صحت، مرگ و زندگي، علم و جهل، عزت و ذلت و ... بدست با كفايت حضرت حقتعالي ميباشد كه همه اين موارد از آيات ذيل به روشني قابل استفاده است.




"وما رميت اذ رميت و لكن الله رمي




و اذا مرضت فهو يشفين




تعز من تشاء و تذل من تشاء




سبحان الذي بيده ملكوت كل شي"




ولي برغم آن انسان مجبور نبوده و هر حاكميتي مشروع نميباشد زيرا بر اساس تدبير الهي انسان موجودي انتخابگر و آزاد است و چنانچه بر اساس تدبير خداوند اسباب و عواملي را داراي آثار و پيامد آفريده است كه هر كسي از آن بهره گيرد نتيجه خواهد گرفت.




از اين رهگذر اگر ظالم و جباري آزادانه از عوامل و ابزار بهره گيرد و به حاكميت رسد و ملتهاي آزاد و انتخابگر نيز آنرا پذيرفته و سرنوشت خويش را تغيير ندهند، اين حاكميت جز بهرهگيري نامناسب و ناروا و جابرانه از حكومت و قدرت بيش نخواهد بود. بنابراين: اراده و مشيت الهي به تأثيرگذاري اسباب و ابزار و انتخابگري انسان تعلق گرفته است و آزادي انسان به چگونگي استفاده از آن ابزار در راه درست يا نادرست در دنيا به جهت آزمايش استحقاق انسانها در برخورداري از نعم الهي در دنيا و آخرت.




تفسير نمونه (ج2، ص491) در اين رابطه چنين پاسخ ميدهد: