چرا نام امام حسن در قرآن نيامده


چرا، نام امام حسن و امام حسين در قرآن نيامده است؟


جواب:

هر چند در قرآن آياتي وجود دارد كه به گفتة شيعه و اهل سنت، جز بر عليو برخي ديگر از امامان: بر هيچ كس ديگري قابل انطباق نيست همچون آية ولايت (مائده، 55)، آية مباهله (آلعمران، 61) و... ولي به خاطر مصالحي نام آنان بصراحت در قرآن نيامده است. يكي از دليلهاي نيامدن نام امامان: در قرآن اين است كه قرآن تنها كليات مسائل را بيان كرده و تبيين جزئيات آن، به پيامبر9 واگذار شده است. شخصي به نام ابيبصير گويد: از امام صادقپرسيدم: مردم ميگويند چرا از حضرت عليو اهلبيت او ناميدر قرآن كريم نيامده است؟ امامفرمودند: به كساني كه چنين اعتراضي ميكنند، بگوييد همان گونه كه نماز در قرآن آمده، ولي سه يا چهار ]ركعت[ بودن آن مشخص نشده و پيامبر9 آن را براي مردم تفسير كرد همچنين زكات ]در قرآن[ نازل شده ولي مقدار آن مشخص نشده و رسول خدا9 آن را براي مردم تفسير كرد و... همين طور در قرآن نازل شده است كه " ?گطيعوا اللّه و?گطيعوا الرسول و?گولي الأمر منكم از خدا و رسولش و اولي الامر اطاعت كنيد." (نسأ، 59) اين آيه دربارة علي و حسن و حسين: نازل شده و پيامبر9 فرمود: هر كه من مولاي اويم، پس علي مولاي اوست. ]يعني همان گونه كه تفسير جزئيات نماز، زكات و حج به پيامبر9 واگذار شده كه دستورهاي الهي را به مردم ابلاغ كنند، معرفي اولي الامر نيز به ايشان واگذار شده و پيامبر9 نيز آنها را به مردم معرفي كردند.[ سپس امام صادقساير آيات و رواياتي را كه در اين باره آمده فرموده است.(ر.ك: غايةالمرام، محدّث بحريني، ص 265، چاپ سنگي، حديث سوم، باب 59، فصل دوم از مقصد دوم.)




يكي ديگر از حكمتهاي نيامدن نام عليو اهلبيت: در قرآن اين است كه در اين كتاب الهي، آياتي دربارة اهلبيت: نازل شده كه بسان تصريح به نام آنان و بهتر از تصريح است مانند آية 55 سورة مائده كه ميفرمايد: "وليّ و سرپرست شما تنها خداوند و پيامبرش و افراد مؤمن هستند. افراد مؤمني كه نماز برپاي داشته و در حال ركوع زكات ميدهند." دانشمندان شيعه و اهلسنت نقل كردهاند كه فقط حضرت عليدر حال ركوع انگشتر خود را به فقير داد.(ر.ك: پيام قرآن، آيتالله مكارم شيرازي، ج 9، ص 201 ـ 213، انتشارات مدرسة اميرالمؤمنين.) در نتيجه تفاوتي نداشت كه خداوند متعال بفرمايد: "سرپرست شما خداوند و رسولش و حضرت عليهستند يا اينكه صفاتي را از آن حضرت نقل كند كه منحصر به فرد و تنها بر حضرتعليمنطبق باشد." و كسي كه به دنبال حقيقت باشد از هر دو گفتار يك مطلب را ميفهمد با اين تفاوت كه اگر نام حضرت عليبصراحت در قرآن ميآمد، به احتمال قريب به يقين نا اهلان قرآن را تحريف كرده، به خاطر دشمني با آن حضرت و محو و حذف نام ايشان از قرآن، در قرآن دست ميبردند چنانكه تا مدتي تدوين احاديث پيامبر اكرمرا به همين منظور ممنوع كردند ولي در صورتي كه با ذكر اوصاف گفته شود، ديگر افراد نا اهل دست به تحريف آيات قرآن نزده و ولايت اميرمؤمنان علينيز براي حقيقت جويان روشن ميشود.




شيعه و اهلسنت متفقند كه پيامبر9 فرمود: من از ميان شما ميروم و دو چيز گرانبها در بين شما به يادگار ميگذارم كه اگر به آن دو متمسك شويد، هيچ گاه گمراه نميشويد. كتاب خدا و اهل بيتم. خداوند دانا به من خبر داده كه اين دو هيچ گاه از يكديگر جدا نميشوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند.(تنها در غايةالمرام، ص 211 ـ 235، 82 منبع از اهل سنت و 39 منبع از شيعه آمده است كه اين حديث را نقل كردهاند.)




ولي عدّهاي چون عمربنخطاب در مريضي منجر به وفات پيامبر9 فرياد برآوردند كه كتاب خدا ما را كافي است و اجازه ندادند وصيت پيامبر9 نوشته شود چون ميدانستند كه ميخواهد دربارة اهلبيتش وصيت كند.(اجتهاد در مقابل نص، سيدعبدالحسين شرفالدين، ترجمة علي دواني، ص 167 ـ 181، نشر كتابخانة بزرگ اسلامي.)




پس يقين بدانيد كه اگر حتي در يكصد آيه بصراحت نام حضرت عليميآمد، اين عدّه آن آيات را از قرآن حذف كرده، ميگفتند: بقية قرآن ما را كافي است و مردم نادان هم دم برنميآوردند چنانكه به حضرت عليو حضرت زهرا3 آن همه آزار رساندند و مردم چيزي نگفتند. وانگهي خليفة اوّل و دوم كه صدها روايت از پيامبر9 را جمعآوري كرده و همه راسوزاندند.(ر.ك: اجتهاد در مقابل نص، همان، ص 156 ـ 162.) بعيد نبود كه جهت مطامع دنيايي خود، بسياري از آيات قرآن را نيز بسوزانند افزون بر آنچه گذشت حكمتهاي ديگري نيز در نيامدن نام اهلبيت: در قرآن وجود دارد كه بيان همة آنها در اين مختصر نميگنجد.




ذكر همه آياتي كه درباره امام حسن و امام حسيننازل شده از حوصله اين پاسخ نامه خارج است. برخي از آن آيات عبارتند از:




1. آيه تطهير: اين آيه مبارك، در سوره احزاب (آيه 33) آمده است كه ميفرمايد: "إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَالبَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيرًا حقيقتاً خداوند ميخواهد آلودگي را از شما خاندان ]پيامبر[ بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند."




اين آيه، درباره پنج تن "آلعبا"، يعني پيامبراكرمعلي، فاطمه، حسن و حسين: وارد شده و عصمت (معصوم بودن) اين پنج تن را ثابت ميكند و به "آية تطهير" معروف است.(ر.ك: الميزان، علامه طباطبايي، ج 16، ص 311، مؤسسه اعلمي، بيروت.)




2. آيه اطعام: اين آيه، در سوره مبارك انسان، آيه 8 آمده است: "وَ يُطعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَيَ حُبِّهِ مِسكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا و به ]پاس[ دوستي ]خدا[، بينوا و يتيم و اسير را خوراك ميدهند." شأن نزول اين آيه هم دربارة اهلبيت: است.(جهت اطلاع بيشتر ر.ك: تفسير نمونه، همان، ج 25، ص 343 و 344.)




3. آيه مباهله: اين آيه، در سورة آلعمران (آيه 61) آمده است. مفسران گفتهاند: اين آيه، دربارة هيأت نجراني و همراهان آنها نازل شده كه پيامبر، آنها را به مباهله دعوت كرد. آنها تا فرداي آن روز از حضرت مهلت خواستند و پس از مراجعه به شخصيتهاي نجران، اسقف (روحاني بزرگشان) به آنها گفت: شما فردا به محمد نگاه كنيد. اگر با فرزندان و خانوادهاش براي مباهله آمده بود، از مباهله با او بترسيد و اگر با يارانش آمد، با او مباهله كنيد. فرداي آن روز، پيامبر آمد، در حالي كه دست عليبنابيطالبرا گرفته و حسن و حسينپيش روي او راه ميرفتند و فاطمهپشت سرش بود. نصارا نيز بيرون آمدند درحاليكه اسقف آنها پيشاپيش آنان قرار داشت. دربارة همراهان پيامبر سؤال كرد، به او گفتند: اين، پسر عمو و دامادش و محبوبترين خلق خدا نزد اوست و اين دو پسر، فرزندان دختر او از عليهستند و آن بانوي جوان، دخترش فاطمه، عزيزترين مردم نزد او و نزديكترين افراد به قلب اوست... . اسقف گفت: من مردي را ميبينم كه در مباهله با كمال جرأت اقدام ميكند و گمان ميكنم راستگو باشد كه در اين صورت، به خدا قسم، يك سال بيشتر بر ما نخواهد گذشت درحاليكه در تمام دنيا، حتي يك نصراني هم وجود نداشته باشد كه آب بنوشد، و عرض كرد: اي ابوالقاسم! ما با تو مباهله نميكنيم بلكه مصالحه مينماييم و پيامبر9 با آنها مصالحه كرد.(برگرفته از تفسير نمونه، همان، ج 2، ص 578 ـ 579 / جهت اطلاع بيشتر ر.ك: احقاقالحق، قاضي نورالله شوشتري / پيام قرآن، آيتالله مكارم شيرازي و همكاران، ج 9، انتشارات مدرسة الامام اميرالمؤمنين/ غايةالمرام، مرحوم محدث بحريني و....)




4. همچنين سوره فجر نيز درباره امام حسيناست:




امام صادقفرمودند: "در نمازهاي واجب و مستحب، سوره فجر را بخوانيد كه سورة حسينبنعلياست." ابواسامه سؤال كرد: چرا اين سوره مخصوص امام حسيناست؟ امام فرمودند: آيا نشنيدهاي كه آيات "يـَأيّتُهَا النّفس المُطمَئِنّة # إرجِعي إليَ رَبّكَ راضِيةً مَرضِيّة # فَادخُلي فِي عِبـَدي # وَادخُلي جَنّتي"(فجر، 27 ـ 30) مربوط به حسينبنعليو او صاحب نفس مطمئن و خشنود و خدا پسند است و در روز قيامت، اصحابش از خدا راضي و خدا از ايشان راضي است؟ اين سوره خاصّ حسينبنعلي، پيروانش و شيعيان آل محمد است و هر كه بر اين سوره مداومت كند، در بهشت با حسينبنعلي خواهد بود.(البرهان، علامه بحراني، ج 5، ص 658، مؤسسة البعثة.)