بازگشت

زهد و بي توجهي به دنيا، معيار بزرگي و فضيلت


قال عليه السلام في وصف أخ له صالح : کان من أعظم الناس في عيني، وکان رأس ما عظم به في عيني صغر الدنيا في عينه، کان خارجا من سلطان الجهالة، فلا يمد يدا الا علي ثقة لمنفع، کان لا يتشکي ولا يتسخط ولا يتبرم، کان اکثر دهره صامتا، فاذا قال بذ القا ل، القائلين کان ضعيفا مستضعفا، فاذا جاء الجد فهو الليث عاديا، کان اذا جامع العلماء علي ان يستمع أحرص منه علي ان يقول، کان اذا غلب علي الکلام لم

***

آن حضرت در وصف برادر، ( دوست) نيکوکارش فرمود : از همه مردم در چشم من بزرگتر بود و سر بزرگواري او در نظر من کوچکي دنيا در چشم او بود، جهل و ناداني بر او تسلط نداشت، اقدام نمي کرد مگر بعد از اطمينان به سودمند بودن آن . نه شکايتي داشت و نه خشم و دلتنگي . بيشتر عمرش خاموش بود، و چون لب به سخن مي گشود بر همه گوينده ها چيره بود، ضعيف و ناتوان مي نمو، اما هنگام نبرد شيري

***