بازگشت

فرخنده ميلاد اوّلين سبط فروزنده


موكب باد صبا بگذشت از طرف چمن
تا چمن را پرنيانِ سبز پوشاند به تن
سبزه اندر سبزه بينى ، ارغوان در ارغوان
لاله اندر لاله بينى ، ياسمن در ياسمن
ساحت بستان ز فرّ سبزه شد باغ بهشت
دامن صحرا ز بوى نافه شد رشك ختن
نقش گل را آن چنان آراست نقّاش بهار
كز شگفتى ماندت انگشت حيرت در دهن
وه چه خوش بشكفته در گلزار زهرا نوگلى
كز طراوت گشته رويش رشك گلهاى چمن
ديده از نور جمالش روشنى يابد چو دل
بلبل از شوق وصالش در چمن نالد چو من
بلبل آن جا هر سپيده دم سرايد نغمه اى
در ثناى خسرو خوبان ، امام ممتَحن
از حريم فاطمه در نيمه ماه صيام
چهره ماه حسن تابيده با وجه حسن
ميوه بستان زهراء نور چشم مصطفى
پاره قلب علىّ بن ابى طالب ، حسن
در محيط علم و دانش آفتابى تابناك
بر سپهر حلم و بخشش كوكبى پرتو فكن
پرچم صلح و صفا افراشت سبط مصطفى
تا براندازد لواى كفر و آشوب و فتن