بازگشت

مناظره آن حضرت با معاويه بن ابي سفيان


مناظرته عليه السلام مع معاوية بن ابى سفيان

روى ان معاوية فخر يوما فقال : انا ابن بطحاؤ مكة و انا ابن اغزرها جودا، و اكرمها، جدودا، انا ابن من ساد قريشا فضلا، ناشئا، و كهلا فقال الحسن عليه السلام :

اعلى تفتخر يا معاوية ، اناابن عروق ، الثرى ، انا ابن ماءوى التقى ، انا ابن من جاء، بالهدى ، اناابن من ساد اهل الدنيا، بالفضل السابق و الحسب الفائق ، انا ابن من طاعته طاعة الله و معصيته الله ، فهل لك اب كابى تباهينى به و قديم ، كقديمى تسامينى به قل نعم اولا:

قال معاوية : بل اقول : لا و هى لك تصديق ، فقال الحسن عليه السلام :

الحق ابلج ما يحيل سبيله و الحق يعرفه ذوو الالباب



مناظره آن حضرت با معاويه بن ابى سفيان

روايت شده : روزى معاويه نسبت به امام افتخار نمود و گفت : من پسر بطحا و مكه هستم ، من پسر كسى ، هستم كه از همه بخشنده تر و گرامى تر است ، من پسر كسى هستم كه در جوانى و پيرى قريش را به آقايى و برترى رسانيد، امام حسن عليه السلام فرمود:

اى معاويه بر من افتخار مى كنى ، من پسر كسى هستم كه در ريشه هاى زمين جاى دارد، من پسر جايگاه ، تقوى هستم ، من پسر كسى هستم كه هدايت آورد من پسر كسى هستم كه به ويسله فضيلت بسيار و جاه و منزلت برترش ‍ مردم دنيا را به سرورى رسانيد، من پسر كسى هستم كه اطاعت از او اطاعت خدا و نافرمانيش اوست ، آيا پدرى چون پدر من دارى تا به آن افتخار كنى ؟ و جدى همانند، جد من دارى كه بر من فخر نمائى بگو آرى ، يا نه .

معاويه گفت : بلكه مى گويم : نه ، و اين تصديق سخن توست ، امام فرمود:

حق درخشان ، است و تغييرپذير نيست ، و حق را دانايان مى شناسند.