بازگشت

گفتار اول : عوامل تربيت


عوامل تربيت

در بررسى موضوع تربيت ، يكى از مهم ترين بحث هايى كه توجه انديشمندان علوم تربيتى را به خود جلب كرده است ، عوامل و نقش آفرينان در عرصه تربيت مى باشند، عوامل تربيت را مى توان از چشم اندازهاى مختلفى مورد تجزيه و تحليل قرار داد، كه در اين بخش به بررسى عوامل تربيتى با توجه به سيره و سخن حضرت امام حسن عليه السلام مى پردازيم :

الف : خانواده

خانواده از مهم ترين عوامل نقش آفرين در عرصه تربيت از نظر وراثت و محيط است ، كه مهم ترين هدف از تشكيل آن ، ايجاد و پرورش نسل جديد و هدايت آن به سوى اهداف عالى تربيتى مى باشد. خانواده كانون مقدسى است كه در پرتو پيوند زناشويى دو انسان پايه گذارى شده و با پيدايش ‍ فرزند جلوه اى نو به خود مى گيرد. نتيجه اين پيوند فرزندانى است كه هر كدام ممكن است در اثر تاثيرگذارى خانواده در آينده سربار يا سرباز جامعه باشند.

روانشناسان اجتماعى خانواده را يكى از پاسداران آثار تمدن و فرهنگ جوامع مختلف انسانى مى دانند.

نقش والدين در قبال فرزند از دو جهت قابل بررسى است :

1. جنبه وراثت : كه بر اثر آن رنگ چهره و پوست ، فرم استخوان بندى ، و ساير صفات جسمانى ، و بسيارى از خلق و خويها، بيمارى ها، زيبايى ها و زشتى هاى ظاهرى به كودك منتقل مى شود.

2. از نظر محيطى : كه بر اثر آن نوع افكار و انديشه ها، آداب و رفتار، سجاياى اخلاقى زبان ، نحوه سخن گفتن و معاشرت با ديگران و فرهنگ و رسم هاى خانوادگى به كودك آموخته مى شود.

وقتى سخن از خانواده به ميان مى آيد در ذهن انسان ، پدر و مادر جلوه مى كند، كودك از مادر درس زندگى و عشق و محبت مى آموزد و از پدر درس ‍ اقتدار و انضباط و چگونگى موضع گيرى در برابر مسائل و حوادث اجتماعى . (10)

پدر صالح

پدر كه ركن مهم خانواده است و به عنوان عامل محيطى و وراثتى نقش ايفا مى كند، بايد داراى شرايط شايسته و صفات خوب و پسنديده و سجاياى اخلاقى و انسانى باشد. يك خانواده اصيل زمانى مى تواند در آغوش خود فرزندان شريف و با فضيلتى بپرورد، كه مدير آن خاندان دچار انحراف و انحطاط نگشته باشد، و سجاياى عاليه خانوادگى خود را كه سرمايه شرف و عزت آن خانواده است مانند گوهر گرانبهايى در محيط خانواده خود حفظ كند. اما ضعف مبانى ايمانى و اخلاقى يك پدر مانند بيمارى سرطان بر پيكر خانواده اصيل و نجيب پنجه انداخته و ريشه هاى فضائل و شرافت را يكى پس از ديگرى از بين مى برد.

حضرت مجتبى عليه السلام به مردى كه براى نظرخواهى و مشاوره در مورد خواستگاران دخترش به حضور آن حضرت آمده بود، فرمود:

زوجها من رجل تقى ، فانه ان اجنها اكرمها، و ان ابغضها لم يظلمها(11)؛ براى همسرى دخترت مردى باتقوا و مومن انتخاب كن ، زيرا اگر او دختر ترا دوست بدارد وى را احترام خواهد كرد و اگر از او خوشدل نباشد به وى ستم روا نمى دارد.

مطمئنا اگر پدر آينده براى هر خانواده كه به عنوان مدير خانواده محسوب مى شود، فردى با ايمان و صالح باشد، همسر و ساير اعضاى خانواده را در پرتو مهر و محبت - كه ريشه در ايمان او دارد - قرار داده و در اثر شايستگى هاى معنوى خويش ، كانون خانواده را به محيطى امن و باصفا تبديل نموده و زمينه رشد و تربيت فرزندانى با ايمان و مسئوليت پذير را فراهم خواهد نمود. از آن جايى كه پدر در كانون خانواده نقش مديريت دارد و مظهر امنيت ، قانونمندى ، عدالت و نظم است ؛ در مواردى كه خوف و هراس باشد پدر پناهگاه خانواده است و رفع ساير نيازمندى هاى خانواده از جمله نيازهاى اقتصادى بر عهده اوست .

او مى تواند مشكلات فرزندان را حل كرده و به آنان دل و جرات بدهد. در عين حال ريشه بسيارى از عصيان ها و لغزش ها و گرايش هاى ناپسند كودك ناشى از اعمال خشم ها و ايجاد رعب ها و ظلم هاى پدر مى باشد. اهانت ها، ضعف و سستى او در مديريت خانواده ، انحطاط اخلاقى پدر، موجب پديد آمدن آثار نامطلوب و عواقبى سوء در وجود طفل خواهد شد.

مادر شايسته

مادر ركن ديگر خانواده ، نقش قابل توجهى در رشد و شكوفايى استعداد و خلاقيت هاى وجودى فرزندان در محيط خانه دارد، تا آن جايى كه طبق متون دينى ما يكى از عوامل سعادت و شقاوت هر انسانى در گرو اعمال و رفتار و حالات مادر در دوران باردارى بوده و آغاز نيكبختى و يا انحطاط افراد مربوط به آن دوران مى باشد. (12) حضرت مجتبى عليه السلام در مورد نقش حساس و فوق العاده مادر در ساختار هويت افراد سخنى دارد كه ما را در درك اين مهم يارى مى كند.

آن حضرت هنگامى كه با معاويه مناظره مى كرد در مورد يكى از علل انحراف معاويه از محور حق و انحطاط اخلاقى وى و گرايش او به باطل و كجروى ها، به نقش مادرش هند اشاره كرده و فرمود:

معاويه ! چون مادر تو هند است و مادر بزرگت نثيله مى باشد و در دامن چنين زنان پست و فرومايه پرورش يافته اى . اين گونه اعمال زشت از تو سر مى زند و سعادت ما اهل بيت پيامبر، در اثر تربيت در دامن مادرانى پاك و پارسا همچون خديجه و فاطمه مى باشد. (13)

مادر به عنوان سمبل عاطفه و مهر و محبت ، در شكل گيرى و رشد شخصيت روحى و جسمى كودك بيشترين اثر را دارد، او به عنوان عامل ديگر وراثتى و محيطى از هنگام انعقاد نطفه تا رسيدن به سن آموزش در فرزندان بيشترين نقش را ايفا مى كند، به ويژه در نه ماه دوران باردارى و دو سال ايام شيردادن كه در آغوش مادر يا در كنار اوست ، ساختار روانى و اخلاقى كودك همزمان با پرورش جسم او در حال رشد است و مادر اصلى ترين منبع تغذيه روحى و جسمى ، و محرم راز و ملجا و پناهگاه كودك مى باشد.

بعد از سن آموزش ، مادر باز هم نزديكترين يار و محرم اسرار فرزندان در سخت ترين لحظات زندگى كودك است و موثرترين مدل و اسوه مورد نظر براى اوست . بچه در سنين پايين در سايه مادر راه مى رود و رازهاى زندگى خويش را كشف مى كند و جهان و اطراف خود را در سايه رهنمودهاى مادر مى شناسد. امام مجتبى عليه السلام به همين خاطر براى داشتن مادرى شايسته هميشه افتخار مى كرد و مى فرمود:

من پسر بهترين بانوان و سرور زنان عالم هستم ، من فرزند زنان نجيب و پاك هستم . (14)

بنابراين ايمان ، و اخلاق والدين كه دو ركن خانواده هستند، شرط اساسى در نيل به اهداف بلند و ايده ال تربيت مى باشد.

ب : دوستان

بعد از خانواده دوستان و همسالان و همبازى ها و هم كلاسى هاى يك كودك مى تواند به عنوان عامل محيطى موثر در تربيت و خلق و خوى كودكان و نوجوانان تاثيرگذار باشد. كودك و نوجوان فطر تا گرايش زيادى به دوستان هم سن خود دارد، زيرا كودك يك انسان است و انسان يك موجود اجتماعى و از ماده انس است و بايد براى خود انيس و مونس داشته باشد. با او درددل كند، مشورت نمايد و لحظاتى را سرگرم شده و از تنهايى به درآيد. پس پركردن اين خلا يك نياز طبيعى است و مى توان گفت : خوشترين و لذت بخش ترين لحظات زندگى يك كودك و نوجوان دقايقى است كه با دوستانش به سر مى برد. بدون ترديد اين همگرايى و هم نشينى با دوستان يكديگر موثر خواهد افتاد و در اين تعامل خلق و خوى و افكار آنان به همديگر مستقل خواهد شد.

در مبانى دينى ما، به اين نياز طبيعى و هدايت صحيح آن توجه خاصى شده است . پيشوايان معصوم عليهم السلام در يافتن و نگهدارى از دوستان خوب و مفيد تشويق نموده اند، آنان ضمن بيان اثرات مثبت و منفى رفاقت و مصاحبت ، پيروان خود را به همراهى و همنشينى با افراد شايسته ، دلسوز، امين ، و صبور و مهربان راهنمايى نموده اند. حضرت مجتبى عليه السلام نيز در تربيت فرزندان خويش به نقش حساس دوست و همبازى هاى كودك عنايت ويژه اى مبذول داشته و به فرزندش مى فرمايد: يا بنى لا تواخ احدا حتى تعرف موارده و مصادره فاذا استنبطت الخبره و رضيت العشره فاخه على اقاله العثره و المواسات فى العسره (15)

فرزندم ! با هيچ كس دوستى مكن ، مگر اين كه از رفت و آمد (و ويژگى هاى روحى و اخلاقى و رفتارى ) او آگاه كردى ، هنگامى كه دقيقا بررسى و تحقيق نمودى و معاشرت و دوستى با او را برگزيدى ، آن گاه با او بر اساس گذشت و چشم پوشى از لغزش ها و يارى كردن در سختى ها همراه باش .

همچنين آن حضرت در بخشى از سخنانش كه به جناده بن ابى اميه در آخرين روزهاى زندگى با بركت خويش بيان كرد، به نشانه ها و علائم دوست خوب و شايسته اشاره نموده و مى فرمايد:

و اذا نازعتك الى صحبه الرجال حاجه فاصحب من اذا صحبته زانك و اذا خدمته صانك و اذا اردت منه معونه اعانك و ان قلت صدق قولك و ان صلت شدصئولتك و ان مددت يدك بفضل مدها و ان بدت منك ثلمه سدها و ان راى منك حسنه عدها و ان سئلته اعطاك و ان سكت عنه ابتداك ... (16)؛ اى جناده ! اگر خواستى با كسى رفاقت كنى و احتياج به مونس تو را به رفاقت واداشت ، با كسى دوستى كن كه رفاقت او زينت و آرايش براى شخصيت تو بوده و پاسدار خدمات تو باشد. هرگاه از او يارى طلبيدى ياريت كند، هرگاه سخنى گفتى تو را تصديق نمايد، اگر به او نزديك شدى تو را محترم شمرده و مقامت را گرامى دارد، اگر دست نياز به سويش ‍ دراز كردى دستت را رد نكند، اگر مشكلى داشتى و گرهى در كارت افتاد آن را بگشايد، اگر از تو نيكى و خوبى ببيند آن را فراموش نكند، اگر خواسته اى داشتى آن را برآورد، هرگاه خاموشى گزيدى ، او با تو آغاز به سخن كند، اگر گرفتارى براى تو پيش آمد با تو همدردى نمايد. از جانب وى به تو رنج و گزندى نرسد، هنگام سختى ها تو را بى ياور نگذارد و اگر در حال تقسيم با هم به اختلاف برخيزيد تو را بر خود مقدم بدارد.

ج : معلمان

اساتيد، معلمان ، انديشمندان جامعه از ديگر نقش آفرينان در صحنه پرورش و تربيت انسان مى باشند. از آن جايى كه معلم در نظر طفل اقتدار و شخصيت ويژه اى دارد و كودكان از حركات و سكنات معلم تقليد كرده و او را به عنوان الگوى خويش در نظر مى گيرند و از طرفى حساسترين دوران زندگى كودك در مراكز آموزشى و مدرسه مى گذرد و مربيان و معلمان مستقيما در شكل گيرى تربيت وى نقش دارند، تاثير گفتار، رفتار و منش و در يك كلام تمام حركات معلم و مربى در رفتار كودك امرى مسلم و ترديدناپذير است . در اين مرحله جنبه الگو بودن آنان براى دانش آموزان كمتر از والدين نيست ، بلكه در اين دوران آنان بيشتر صفات و اخلاق خود را از اساتيد و مربيان خود آموخته و تقليد مى كنند. كودك و نوجوان شديدا حواس خود را به معلم محبوب خويش معطوف مى كند، آن چيزى را ارزشمند مى داند كه معلم تاييد كند و آن چيزى را ناپسند مى شمارد كه مربى اش زشت بداند و بالاخره مى توان گفت كه رفتار و حركات او تبلور شخصيت معلم و استاد است .

بنابراين مربى و معلم حامل دو نوع امانت است ، اول علم و آگاهى كه امانتى بس ارزشمند در اختيار معلم است و اداى اين امانت در گرو عمل كردن به آن است . امانت دوم همان شاگردان معصوم هستند كه در اختيار وى قرار گرفته اند. معلمان و مربيان ضمن آموزش به آنان و يارى رساندن در پرورش ‍ و شكوفايى استعداد دانش آموزان راهنمايان قابل اعتمادى براى خوبى ها و كمالات مى باشند. با توجه به اين نقش ارزنده آموزگار و تاثير چشمگير او در نسل آينده ، امام حسن مجتبى عليه السلام مى فرمايد:

فضل كافل يتيم آل محمد صلى الله عليه و آله عن مواليه . الناشب فى الجهل ، يخرجه من جهله و بوضح له اشتبه عليه ، و يطعمه و بسقيه ، كفضل الشمس على السها (17): اگر كسى يتيم آل محمد صلى الله عليه و آله يعنى دانشجو و دانش آموز دينى را سرپرستى نمايد و به جاى پدر و اولياء دلسوزش وى را تحت مراقبت خويش قرار دهد، يتيمى كه در ورطه جهل و بى اطلاعى فرو رفته است ، چنانچه او را از جهل برهاند و امور مشتبه و بهم آميخته را براى او توضيح دهد. (تا بتواند حقايق و واقعيات را از ميان آن ها باز يابد و به تامين نيازهاى مادى او نيز اقدام نمايد يعنى ) از نظر آب و غذا، نياز وى را تامين سازد، فضيلت و برجستگى مقام او همچون درخشش خورشيد به سها (18) و ستاره كم نور است .

د: انديشمندان و عقلاى جامعه

امام حسن عليه السلام علاوه بر اين كه ارزش و اهميت معلمان و تاثير آنان را در پرورش استعدادهاى نسل جديد بيان مى كند، به معرفى مربيان و تاثيرگذاران مهم جوامع مانند انديشوران و خردمندان نيز پرداخته و تاثير آنان را در پرورش خلاقيت ها و شكوفايى استعدادهاى مردم يادآور شده و مى فرمايد: اذا طلبتم الحوائج فاطلبوها من اهلها قيل يابن رسول الله و من اهلها قال الذين قص الله فى كتابه و ذكرهم فقال انما يتذكر اولو الالباب (19) قال هم اولو العقول (20)؛ هرگاه مى خواهيد نيازهاى علمى و روحى خويش را برطرف كنيد آن را از اهلش بخواهيد، گفتند: اى فرزند رسول خدا! چه كسانى مى توانند نيازهاى فكرى و روحى ما را برطرف نمايند؟ فرمود: همانهايى كه خداوند در قرآن آن ها ياد كرده است و فرموده : تنها خردمندان و صاحبان انديشه پند مى گيرند و آن انديشمندان و عقلاى جامعه هستند.

مربيان نمونه

امام مجتبى عليه السلام در يكى از گفتارهاى خويش مربيان نمونه را معرفى مى كند و مى فرمايد: محمد و على ابوا هذه الامه فطوبى لمن كان بحقهما عارفا و لهما فى كل احواله مطيعا يجعله الله من افضل سكان جنانه و سعد بكراماته و رضوانه (21)؛

محمد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام دو پدر (معنوى و روحى ) اين امت هستند، خوشا به حال كسى كه حق آن ها را بشناسد و پيرو آن دو در همه احوال باشد، كه اگر اين چنين بود خداى تعالى او را از برترين ساكنان بهشت قرار مى دهد و در پرتو كرامات و عنايات خويش خوشبخت مى گرداند.

ه -كانون هاى اجتماعى

از عوامل كارساز در امر تربيت ، كانون ها و محافل اجتماعى را مى توان نام برد، زيرا انسان در محيط زندگى خويش و با نشست و برخاست در چنين مجالسى در مجموعه افكار و انديشه هاى خود تاثير و تاثر مى پذيرد.

فرزندان جامعه نيز، در اثر معاشرت با مجالس و محافل و شركت در گروه ها و تشكيلات اجتماعى تحت تاثير رفتارها و حركات آنان قرار مى گيرند، حال اگر اعضاى آن مجموعه ها از افراد نيك انديش و داراى افكار سالم و مثبت باشند، بر سجايا و روحيات كودكان و نوجوانان تاثير مفيد و مثبت خواهد گذاشت ، و اگر از افراد سست ايمان و ناسالم باشند، بديهى است كه نقش ‍ آنان منفى و مخرب خواهد بود.

اينها عوامل مهمى هستند كه در ساختن يا ويران كردن بناى اخلاقى كودكان نقش اساسى دارند. چه انسان هاى پاك و شريفى كه در اثر اختلاط با گروه ها و محافل منحرف ، ايمان و اعتقاد خود را از دست داده و به يك فرد ناصالح و سربار جامعه تبديل شده اند. در مقابل افراد ناشايست بسيارى را سراغ داريم كه با ورود به محافل مذهبى ، علمى و فكرى ، اخلاق و منش و رفتار خويش را تغيير داده و به فردى مفيد و شريف و بزرگوار حتى سرسلسله و رهبر فكرى آن مجالس سالم و ارزشمند بدل گشته است .

در عصر ما كانون هاى اجتماعى را مى توان تحت عنوان هاى ورزشى ، تبليغى ، تفريحى ، ادبى ، مذهبى و ... غيره نام برد. اين مراكز اگر تحت كنترل و مراقبت دلسوزان و عقلاى جامعه باشند و متوليان و گردانندگان در اين گونه اجتماعات افراد متعهد خيرخواه و آشنا به نيازهاى نسل جديد باشند و اولياء و مربيان نيز در مديريت و اداره و رفت و آمد فرزندانشان به اين مجموعه ها نظارت كنند؛ اين مراكز تاثير شايان توجهى در زمينه پرورش ‍ جسمانى ، روانى و اخلاقى كودك و نوجوان خواهند داشت .

در اين رابطه امام حسن مجتبى عليه السلام سخنى دارد كه راهكار سودمند و در خور توجهى براى والدين و مربيان و فرزندان مى باشد، در اين كلام نورانى آن بزرگوار علاوه بر يادآورى اصل تاثيرگذارى مجالس و كانون هاى اجتماعى ، به شركت جستن در محافل مفيد و سالم توصيه و ترغيب نموده ، مى فرمايد:

من ادام الاختلاف الى المسجد اصاب احدى ثمان : آيه محكمه و اخا مستفادا و علما متسطرفا و رحمه منتظره و كلمه تدله على الهدى او ترده عن ردى و ترك الذنوب حياء او خشيه (22)؛ كسى كه پيوسته به مساجد رفت و آمد داشته باشد، يكى از هشت بهره نصيبش خواهد شد:

1 - آشنايى با دوستان جديد 2 - استفاده از دانش هاى نو و اطلاعات تازه و ناياب 3 - يافتن دليل محكم و قاطع در راه هدف 4 - رسيدن به رحمتى مورد انتظار از طرف خداوند 5 - آموختن سخنانى كه او را از لغزش ها و خطاها باز مى دارد 6 - ياد گرفتن راه هاى صحيح و هدايت بخش 7 - ترك گناه و معصيت از ترس خداوند 8 - خوددارى از گناه به خاطر شرم از مردم و ترس از رسوايى .

اميرمومنان على عليه السلام در گفتارى راهگشا به تاثير منفى محافل و مجالس غيرسالم و نامطمئن اشاره كرده و فرزندش را از حضور در آن باز مى دارد و به امام حسن مجتبى عليه السلام مى فرمايد:

اياك و مواطن التهمه و المجلس المظنون به السوء فان قرين السوء يغير جليسه فرزندم ! از حضور در مجالس و محل هايى كه تهمت زا بوده و گمان هاى بد در مورد آن ها مى رود بپرهيز، زيرا همنشين بد انسان را دگرگون مى سازد.

بنابراين رفت و آمد به مساجد كه از محافل سالم و مفيد و از مهم ترين مراكز تاثيرگذار فرهنگى ، معنوى ، سياسى ، عبادى و اجتماعى در جوامع مسلمانان است ، در رشد و تكامل شخصيت افراد كاملا موثر مى باشد.

اگر والدين و مربيان بتوانند فرزندان خود را با چنين مراكزى و يا اجتماعاتى مطمئن مانند اينها و در اين راستا آشنا كنند و كودكان و نوجوانان با ميل و رغبت به اين محافل بروند به سازندگى و بالندگى و رشد روحى و روانى آنان كمك قابل توجهى خواهد شد و بدون ترديد به سرعت پرورش و رشد كودكان در جهت كسب كمالات و خصال پسنديده افزوده خواهد شد.

امام مجتبى عليه السلام در حديث ديگرى از افرادى كه مساجد را ترك مى كنند و در اجتماعات مسلمانان در مساجد شركت نمى كنند انتقاد نموده و آنان را به غفلت و بى خبرى نسبت داده ، مى فرمايد:

الغفله تركك المسجد و طاعتك المفسد (23)؛ غفلت آن است كه به مسجد رفتن را ترك كنى و از انسان هاى فاسد پيروى نمايى .

يكى از راه هاى انس كودكان و نوجوانان با اين مراكز و محافل مفيد اين است كه اولياء گرامى با ايجاد ارتباط دوستانه و صميمى با فرزندانشان آنان را به مجالس مذهبى و محل هاى دينى برده و اين كار را به همراه خاطرات خوش ‍ و شيرين همزمان و قرين سازند، تا اينكه كودكان با عشق و علاقه به اين اجتماعات راه يافته و از جو معنوى و فضاى دوستى و دوست داشتنى آن كمال استفاده را ببرند. گفتنى است كه نقش حساس متوليان و گردانندگان مساجد و اجتماعات دينى در آماده ساختن زمينه ها و بسترهاى مناسب براى پوشش فرهنگى نسل جديد نبايد فراموش شود.

ساير عوامل اجتماعى

البته در اين جا مى توان به نقش عوامل ديگر اجتماعى مانند مدارس ، دانشگاه ها، مراكز آموزشى ديگر، رسانه هاى عمومى مانند راديو، تلويزيون و مطبوعات ، كتاب هاى مختلف ، مراكز ورزشى ، انجمن ها، كانون ها، احزاب ، مراكز نظامى ، سياسى ، برنامه هاى رايانه ها، پايگاه ها و سايت هاى اينترنت ، ماهواره ها، فيلم و سينما و كارتون ، اسباب بازى ها و تمام عوامل اجتماعى كه در عصر ما در تربيت ، اخلاق و خلق و خوى كودك دخالت دارند، اشاره نمود و از آنان به عنوان عوامل مهم تاثيرگذار در رفتار و كردار و افكار و انديشه ها و شخصيت معنوى كودكان و نوجوانان نام برد، حتى در بعضى مواقع تاثير اين گونه عوامل محيطى و اجتماعى از والدين و مربيان ممكن است بيشتر باشد.

براى روشن تر شدن اين سخن به گفته يكى از كارشناسان امور خانواده در اين رابطه توجه كنيد: طبق تحقيقات انجام شده در دو ماه گذشته (اسفند 79 و فروردين ماه ) در تهران تلويزيون چهار نوع اصلاح سر و صورت به جوانان و نوجوانان القاء كرده است ، آنان از طريق هنرپيشه ها، فوتباليست ها و مجريان اين مدل ها را آموخته اند. اين كارشناس خانواده اضافه مى كند:

بررسى هاى انجام شده در سال گذشته (1379) در تهران نشان مى دهد كه تلويزيون براى دختران مخاطب خويش ، هشت نوع الگوى پوشش سر و استفاده از روسرى ياد داده است . آيا پدر و مادر و يا معلم چنين تاثيرى مى تواند در عصر ما بر روى فرزندان داشته باشد؟ بنابراين لازم است والدين در كيفيت استفاده از اين وسايل بر رفتار كودكان و نوجوانان نظارت كرده و فرزندان خويش را راهنمايى كنند. ولى آيا به اندازه متوليان اين رسانه ها مى توانند تاثير بگذارند؟ قطعا جواب منفى است .

البته اين تاثيرات در كشور ما در پرتو معرفت دينى و نفوذ اعتقادات مذهبى ، به ويژه ريشه دار بودن عشق به قرآن و اهلبيت عليهم السلام به اندازه ساير كشورها نيست و باز هم پدر و مادر و مربيان و اساتيد تاثير خود را دارند و اين تاثيرات منفى در پايين ترين حد خود مى باشد. اما در ساير كشورها به ويژه كشورهاى غربى نسبت ارتباط فرزندان با پدر و مادر و همچنين نسبت ارتباط نسل نو با رسانه از توازن منفى برخوردار است و ارتباط فرزندان با پدر و مادر در حداقل ممكن قرار دارد. آن گاه كه از مسئول امور خانواده در سازمان ملل ، از رابطه كلامى و گفتارى فرزندان در غرب سوال كردند، او گفت : متاسفانه در هر 24 ساعت يك دقيقه در غرب فرزندان با والدين رابطه كلامى دارند و بقيه وقت آنان در ارتباط با رسانه هاى گروهى صرف مى شود.

بنابراين اگر رسانه هاى گروهى و اينگونه مراكز و محافل اجتماعى تحت نظارت و مديريت عقلاى جامعه و افراد دلسوز و نيك انديش و خيرخواه قرار نگيرد، نقش تخريبى آنان در روحيات و خلق و خوى فرزندان قابل جبران نخواهد بود.

در صورت نقش تخريبى اين مراكز، پدران و مادران و مربيان بايد فكر ديگرى به حال كودكان و نوجوانان خود بكنند. مثلا در استفاده از آن ها بايد نظارت داشته باشند و يا به اطفال آگاهى هاى لازم را بدهند و بالاخره چاره اى به حال نسل خويش داشته باشند و فرزند معصوم را كه امانت خداوند در دست آن هاست ، يله و آزاد در اختيار عاملان انحراف و كجروى قرار ندهند و با اظهار ياس و نااميدى مسئوليت سنگين تربيت را فراموش ‍ ننمايند.

در غير اين صورت نوجوانان آنان در آينده از تربيت اسلامى دور افتاده و نقش حقيقى خود را از ياد برده و در اثر ناهماهنگى در تربيت ، تعادل روانى آنان به هم خورده و به بحران هويت دچار خواهند گشت .

و : همسايگان

همسايه ها و افرادى كه به نوعى در محيط زندگى انسان هستند، از عوامل محيطى و تاثيرگذار در تربيت فرزندان محسوب مى شوند. آنان به خاطر ارتباط زياد و هميشگى در خلق و خوى افراد تاثير متقابل دارند، به ويژه كه همسن و سالان كودك و نوجوان ، به خاطر همگرايى و انس بيشتر به همديگر تاثير چشمگيرترى دارند. براى همين جهت والدين بايد در انتخاب محل زندگى و جستجو از حال همسايگان دقت بيشترى به عمل آورند. با توجه به اهميت اين نكته بود كه امام اميرالمومنين عليه السلام خطاب به فرزندش امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: سل عن الرفيق قبل الطريق و عن الجار قبل الدار (24)؛ فرزندم ! قبل از سفر از حالات همسفرت جستجو كن و قبل از انتخاب محل مسكونى خويش ‍ درباره همسايه (اخلاق و رفتار و ايده هاى او) پرسش نما. بر اين اساس بعد از انتخاب همسايه و انيس محل زندگى ، آنان حقوق متقابل بر يكديگر پيدا مى كنند و از نظر تربيتى نيز يكى از عوامل و نقش آفرينان عرصه تعليم و تربيت به شمار مى آيند. اين عامل اجتماعى در سيره امام مجتبى عليه السلام مورد توجه قرار گرفته و هنگامى كه از آن حضرت در مورد شرف و بزرگوارى سوال مى كنند، مى فرمايد:

بزرگوارى و حفظ شرافت در اين است كه انسان با برادران دينى مدارا نموده و حقوق همسايگان را حفظ كند. (25) در روايت ديگرى در مورد مراعات حال همسايگان و مقدم نمودن آنان ، امام مجتبى عليه السلام از مادر بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا عليها السلام نقل مى كند كه : مادرم در شب جمعه در محراب عبادت خويش تا صبح مناجات و عبادت مى نمود و شنيدم كه مردان و زنان مومن را بسيار دعا مى كرد و در مورد خودش هيچ دعايى و درخواستى از خداوند ننمود. گفتم : مادر جان ! چرا به خودت مانند ديگران دعا نمى كنى ؟

مادرم فرمود: فرزندم ! اول همسايه پس اهل خانه . (26)

در مورد همسايه و معاشرت با آنان و انتخاب محل زندگى روايات فراوانى از اهل بيت عليهم السلام به ما رسيده است كه نشانگر اهميت و تاثيرگذارى آن در رشد و پرورش انسان و رفتار و منش فرزندان مى باشد.

ز: قرآن و پيشوايان دينى

از جمله عواملى كه مى تواند در تربيت و اعتلاى شخصيت افراد تاثيرگذار باشد، قرآن كتاب آسمانى ما مسلمانان است . مربيان و والدين گرامى مى توانند از اين عامل ارزنده تربيتى در رشد شخصيت و تعالى روح خويش ‍ و فرزندان به وجه احسن بهره مند شوند. حضرت امام مجتبى عليه السلام در اين رابطه مى فرمايد:

ان هذا القرآن فيه مصابيح النور و شفاء الصدور فليجل جال بضوئه وليلجم الصفه قلبه فان التلقين حياه القلب البصير كما يمشى المستنير فى الظلمات بالنور ؛ (27)

در قرآن چراغ هاى هدايت و شفاى سينه هاست ، براى هر عارف صاحب بصيرتى شايسته است كه در پرتو آن به قلب خويش جلاء دهد و هر نكته سنجى را سزد كه دل خويش و افكار خود را توسط قرآن كنترل نمايد، تفكر در آن حيات بخش دل هاست ، همچنان كه شخص گمشده در تاريكى ها به دنبال نور، راه خويش را مى يابد. و همچنين آن بزرگوار در مورد نقش پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام در رشد و ترقى افراد و تاثير پيروى از آنان در يافتن راه صحيح زندگى براى افراد بشر، چنين مى فرمايد:

ماييم حزب پيروز خداوند و خاندان نزديك پيامبر خدا و خانواده پاك و پاكيزه او، و يكى از دو چيز گرانبهايى هستيم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از خود در ميان امتش به جاى گذارد، و ما جفت و همدوش كتاب خداييم كه تفصيل هر چيز در آن است و هيچگونه باطلى از پس و پيش در آن راه ندارد، پس اعتماد و اطمينان در تفسير آن بر ماست و ما در تاويل آن راه گمان نپوييم ، بلكه حقايق آن را به يقين مى دانيم ، پس از ما اطاعت كنيد كه اطاعت ما واجب شمرده شده ، چرا كه به طاعت خداوند - عزوجل - و رسولش مقرون گشته است ، خداوند عزوجل فرمود: يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا و رسول او و صاحبان امر، اطاعت كنيد. (28)

آن حضرت در رابطه با تاثير عميق و ريشه دار قرآن و پيشوايان معصوم عليهم السلام بارها سخن گفته و مردم را با اين دو عامل تربيتى و انسان ساز آشنا ساخته است . بنابراين بر اولياء و مربيان دلسوز جامعه شايسته است كه از تاثير اين دو عامل اساسى غافل نبوده و در تربيت فرزندان به اين مسئله كمال توجه را نموده و در حد امكان با روش هاى دلپسند و جذاب تاثير آنان را مدنظر داشته باشند.

امام مجتبى عليه السلام در گفتارى مقام و عظمت اهل بيت عليهم السلام و موقعيت آنان در رهبرى افراد بشر و هدايت استعدادها و پرورش و تعالى روح و روان انسان ها را چنين ترسيم مى نمايد: ان الائمه منا و ان الخلافه الا فينا و ان الله جعلنا اهلها فى كتابه و سنه نبيه صلى الله عليه و آله و ان العلم فينا و نحن اهله و هو عندنا مجموع كله بحزا فيره و انه لا يحدث شى الى يوم القيامه حتى ارش الخدش الا و هو عندنا مكتوب باملاء رسول الله صلى الله عليه و آله و خط على عليه السلام بيده ؛ (29)

پيشوايان هدايتگر از ما اهل بيت عليهم السلام مى باشند و خلافت و صلاحيت رهبرى مردم با ما خانواده است و خداوند به ما خانواده چنين اهليتى داده و در قرآن و روش پيامبر به آن مفتخر گردانيده است .

ما اهل علم و دانش هستيم و تمام علوم مختلف در پيش ماست ، هيچ حادثه در جهان آفرينش رخ نمى دهد، مگر اينكه در پيش ما اهل بيت عليهم السلام به املاء پيامبر صلى الله عليه و آله و خط على عليه السلام نوشته اى در رابطه با آن وجود دارد، حتى حكم و دستور يك خراش كوچك هم در پيش ماست .

گفتنى است كه رهنمودهاى قرآن و اهل بيت عليهم السلام نه تنها براى سعادت مسلمانان بلكه براى كمال و تربيت تمام افراد بشر تنظيم گرديده است ، آواى ملكوتى و وحيانى آن ها با سطح فرهنگ تمام طبقات محتلف مردم هماهنگ است ، چرا كه انسان ها گرچه در فرهنگ ها و سنت هاى قومى و جغرافيايى با هم اشتراك ندارند، اما در فرهنگ انسانى - كه همان فطرت پايدار تغييرناپذير است - با هم ديگر مشترك هستند و مخاطبين قرآن و اهل بيت عليهم السلام هم فطرت پاك انسان ها است . فطرت الله التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم ولكن اكثر الناس لا يعلمون ؛ (30) اين فطرتى است كه خداوند، انسان ها را بر آن آفريده و دگرگونى در آفرينش الهى نيست ؛ اين است آيين استوار، ولى اكثر مردم نمى دانند.

در نتيجه محتواى پيام هاى آسمانى قرآن و رهنمودهاى دلنواز پيشوايان معصوم عليهم السلام همانند آبى گوارا و زلال عامل حيات و رشد و تربيت همه طبقات افراد بشر مى باشد.

پاورقي

10-زمينه تربيت ، ص 118.

11- مكارم الاخلاق ، ص 233.

12- قال رسول الله (ص ): الشقى من شقى فى بطن امه و السعيد من سعد من بطن امه . (تفسير قمى ، ج 1، ص 227).

13- احتجاج طبرسى ، ج 1، ص 282.

14- صحيفه الامام الحسن عليه السلام ، ص 284.

15- تحت العقول ، ص 233.

16- مستدرك الوسائل ، ج 8، ص 211.

17- منيه المريد، ص 33.

18- كم نورترين ستاره اى كه در جمع ستارگان بنات النعش ‍ قرار دارد.

19- رعد، آيه 19.

20- الكافى ، ج 1، ص 19.

21- تفسير الامام العسكرى ، ص 331.

22- تحف العقول ، ص 235.

23- العدد القويه ، ص 53.

24- نهج البلاغه ، محمد عبده ، ج 3، ص 56.

25- تحف العقول ، ص 226.

26- فقلت لها يا اماه ، لم لا تدعون لفنسك كما تدعون لغيرك فقالت يا بنى الجارثم الدار (وسائل الشيعه ، ج 7، ص ‍ 113).

27- كشف الغمه ، ج 1، ص 573، بحار الانوار، ج 75، ص 112، مسند امام مجتبى عليه السلام ، ص 724.

28- امالى مفيد، محمد بن نعمان بغدادى ، ص 398.

29- احتجاج طبرسى ، ج 2، ص 287.

30- روم ، آيه 30.