بازگشت

حدّ مساحقه


355 ـ كلينى رحمه الله با سند خود از محمّد بن مسلم نقل كرده است:







از امام باقرو امام صادق عليهماالسلام شنيدم كه فرمودند: حسن بن علىّ عليه السلام در مجلس اميرمؤمنان عليه السلام بود كه گروهى آمدند و گفتند: اى ابامحمّد! اميرمؤمنان عليه السلام را مى خواهيم. فرمود: كارتان چيست؟ عرض كردند: مى خواهيم سؤالى بپرسيم. فرمود: بگوييد سؤال شما چيست؟ عرض كردند: زنى با شوهرش آميزش كرده، و چون مرد از او فراغت يافته، زن برخاسته و با همان شهوت خود با كنيزك باكره اى همبستر شده و با او مساحقه كرده و نطفه را در رحم او افكنده و او آبستن شده است؛ اينك حكم آن چيست؟ فرمود:







اين، سؤال پيچيده اى است كه تنها ابوالحسن عليه السلام از عهده آن بر مى آيد. و من پاسخ شما را مى دهم؛ اگر درست بود، از خدا، سپس از اميرمؤمنان عليه السلام مى دانم، و اگر اشتباه كردم، از خودم مى باشد و اميدوارم كه ـ به خواست خدا ـ اشتباه نكنم:







ابتدا، سراغ آن زن مى روند و از او مهرالمثل كنيز باكره را مى گيرند؛ زيرا با زايمان وى، بكارتش مى رود. سپس او را حدّ



(1) مى زنند؛ زيرا با اين كه شوهردار بود، آن عمل منافى را انجام داده است. سپس انتظار مى كشند تا نوزاد به دنيا آيد و او را به پدرش ـ كه صاحب نطفه باشد ـ بسپارند. سپس آن كنيزك را [ اگر با رضايت خود مساحقه كرده







باشد] نيز حدّ مى زنند.







راوى مى گويد: آن گروه از نزد آن حضرت رفتند و اميرمؤمنان عليه السلام را ديدند، و اميرمؤمنان عليه السلام به آنان فرمود: با ابامحمّد، چه گفت وگويى داشتيد؟ و آنان جريان را بازگو كردند، و اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: اگر از من مى پرسيديد، پاسخ من نيز بيش از آنچه فرزندم گفته است، نبود.

پاورقي

1 ـ مشهور فقهاء، حدّ مساحقه را صد تازيانه مى دانند.