بازگشت

سوگند در داورى


351 ـ ابن شهرآشوب مى گويد: شخصى، به دروغ ادّعا كرد كه هزار دينار از حسن بن علىّ عليه السلام طلبكار است؛ پس نزد شريح رفتند، شريح به آن حضرت گفت: آيا سوگند مى خورى؟ آن حضرت فرمود: اگر رقيبم قسم بخورد، هزار دينار را به او مى دهم. شريح به آن شخص گفت: بگو: سوگند به آن خدايى كه هيچ معبود بحقّى جز او نيست و داناى نهان و آشكار است. و آن حضرت فرمود: چنين سوگندى نه، بلكه بگو: سوگند به خدا! من از تو اين مقدار طلبكارم. و پول را بگير. پس آن مرد به همين گونه كه آن حضرت فرمود، قسم خورد و هزار دينار را گرفت، و چون برخاست [كه برود، ناگاه] بر زمين افتاد و مرد. از آن حضرت علّت را پرسيدند، فرمود: ترسيدم اگر به توحيد قسم بخورد، به بركت توحيد، سوگندش بخشيده شود و از سزاى قسم دروغ خود بازماند.