بازگشت

مشورت با دختر براى ازدواج


347 ـ طبرانى با سند خود از معاوية بن حديج نقل كرده است:







معاوية بن ابى سفيان مرا نزد حسن بن علىّ ـ كه خدا از آنان خشنود باد ـ فرستاد تا از دختر يا خواهر آن حضرت، براى يزيد خواستگارى كنم، و من خدمت او رسيدم و خواستگارى يزيد را گفتم؛ فرمود: ما كسانى هستيم كه زنانمان ازدواج نمى كنند تا با آنان مشورت كنيم و خود، راضى باشند. اينك نزد او برو [ببين چه مى گويد]. من نزد او رفتم و از خواستگارى يزيد گفتم، و او گفت: سوگند به خدا! اين، نخواهد شد مگر آن كه معاويه در ميان ما همچون فرعون در بنى اسرائيل رفتار كند كه پسرانشان را سربريد و زنانشان را باقى گذاشت. پس نزد آن حضرت برگشتم و عرض كردم: مرا نزد يكى از تيزهوشان فرستاده اى كه اميرمؤمنان [معاويه!] را فرعون مى نامد. حضرت فرمود: اى معاوية [بن حديج]! از كينه ما برحذر باش؛ زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «كسى با ما دشمنى نمى كند و بر ما حسد نمى ورزد مگر آن كه در قيامت بر تازيانه هاى آتشينش افزوده شود».







348 ـ طبرسى رحمه الله از كتاب تهذيب الاحكام نقل كرده است:







مردى نزد [ امام [حسن عليه السلام آمد و با او درباره ازدواج دخترش مشورت كرد. آن حضرت فرمود: دختر خود را به ازدواج مردى پارسا درآو؛ زيرا اگر او را دوست بدارد، گرامى اش مى دارد و اگر دوست نداشته باشد، ستمش نمى كند.