بازگشت

زكاتى كه بر مردم واجب است


335 ـ فتّال نيشابورى مى گويد: نقل شده است: از حسن بن علىّ عليه السلام از آغاز زكات پرسيدند، فرمود: خداى سبحان به آدم عليه السلام وحى فرمود: اى آدم! زكات خود را بده. عرض كرد: پروردگارا! زكات چيست؟ فرمود: براى من، ده ركعت نماز بخوان. پس خواند و عرض كرد: پروردگارا! اين زكات، بر من و بر ديگر بندگان تو واجب است؟ فرمود: اين زكاتِ نمازى، [تنها ] بر تو واجب است، و بر فرزندان تو ـ هركدام كه مالى جمع كنند ـ ، زكاتِ مالى واجب است.







336 ـ قاضى نعمان از حسن بن على عليه السلام ـ كه صلوات خدا بر او باد ـ نقل كرده است: زكات، از هيچ مالى نمى كاهد.







337 ـ يعقوبى مى گويد: و حسن بن علىّ عليه السلام بخشنده و بزرگوار، و در صورت و سيرت، شبيه ترين مردم به رسول خدا صلى الله عليه و آله بود، و از او پرسيدند: از رسول خدا صلى الله عليه و آله چه شنيده اى؟ فرمود: شنيدم به مردمى گفت: «از آنچه شكّ [و دودلى] برايت آورد، دست بردار كه شرّ، شكّ [و دغدغه خاطر] است، و خير، آرامش [و يقين دل]». و به ياد دارم در همان حالى كه همراه او از كنار خرماى تنگدستان راه مى رفتم، خرمايى برداشتم و در دهان گذاردم، و رسول خدا صلى الله عليه و آله انگشت خود را در دهانم كرد، و آن را بيرون آورد و انداخت، و







فرمود: «صدقه(1) براى محمّد و آل محمّد صلى الله عليه و آله حلال نيست». و نيز از او نمازهاى پنجگانه را به ياد دارم.







338 ـ دولابى با سند خود از ابوالحوراء نقل كرده است:







به حسن بن علىّ عليه السلام عرض كردم: از رسول خدا صلى الله عليه و آله چه به ياد دارى؟ فرمود: به ياد دارم كه خرمايى از خرماهاى صدقه را برداشتم و در دهان گذاردم، و پيامبر صلى الله عليه و آله آن را از دهانم بيرون آورد و در خرماهاى صدقه قرار داد، گفتند: اى رسول خدا! اين خرما براى اين كودك چه زيانى داشت؟ فرمود: صدقه براى ما، آل محمّد روا نيست.







339 ـ قاضى نعمان مى گويد: به ما روايت رسيده است كه حسن بن علىّ عليه السلام فرمود:







رسول خدا صلى الله عليه و آله دستم را گرفت و با او به راه افتاده، به انبوه خرماهاى صدقه، گذرمان افتاد؛ من كه در آن روز كودك بودم، با شتاب دويدم و خرمايى برداشته، در دهان خود گذاردم، و رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و انگشت خود را در دهانم كرد و آن را بيرون آورد و در ميان خرماها افكند. سپس فرمود: «ما، خاندان وحى، صدقه براى ما روا نيست».







340 ـ قاضى نعمان مى گويد: امام باقر عليه السلام فرمود:







حسين بن على عليه السلام خانه اى را صدقه داد، و حسن بن علىّ عليه السلام به او فرمود: از آن رو برتاب [و ديگر از آن استفاده نكن].







341 ـ كلينى با سند خود از ابوبصير، از امام صادق عليه السلام نقل كرده است:







عدّه اى در مدينه گفتند: حسن عليه السلام مالى ندارد. و آن حضرت [كه شهرت به فقر را بر خود گران مى ديد]، فرستاد و از شخصى، هزار درهم وام گرفت، و آن را نزد كسى كه مسئول گردآورى صدقات بود، فرستاد و فرمود: اين، صدقه [و زكات] دارايى ماست.

پس مردم گفتند: حسن اين را از جانب خود نفرستاده مگر آن كه مالى دارد.















342 ـ ابونعيم اصفهانى از محمّد بن علىّ عليه السلام نقل كرده است:







[ امام] حسن عليه السلام فرمود: من از پروردگار خود شرم دارم كه او را ديدار كنم و به خانه اش نرفته باشم. و بيست وپنج بار با پاى پياده از مدينه رهسپار [مكّه] شد.

پاورقي

1 . صدقه: آنچه كه به ديگرى، بى عوض و با قصد قربت پرداخت شود و هديه نباشد، و اين يا مستحبّ است همانند انفاقات مستحبّه، و يا واجب همانند زكات، و اموال نذرى و كفّارات و... ، و در فقه، قدر متيقّن از صدقه كه بر آل محمد صلى الله عليه و آله حرام است، زكات واجب است.