بازگشت

بسيج مردم به سوى صفّين


51 ـ ابن ابى الحديد نقل كرده است:







نصر گفت: على عليه السلام درباره جهاد و بسيج مردم به سوى صفّين سخن گفت. سپس فرزندش، حسن بن على عليه السلام برخاست و فرمود: سپاس آن خدايى را كه هيچ معبودى جز او نيست و شريكى ندارد و فرمود:







از بزرگ ترين حقوق خدا بر شما، و سرشارترين نعمت هاى او بر شما، آن اندازه است كه ذكر آن به شمار نيايد، و شكر آن انجام نگيرد، و هيچ گفتار و توصيفى به آن نرسد. ما فقط براى خدا و به سود شما خشم گرفته ايم. و به يقين، هيچ گروهى بر كارى اجتماع نكردند مگر آن كه كارشان استوار و پشتوانه شان پايدار شد. پس در نبرد با دشمنان خود، معاويه و سپاهش، گرد هم آييد و يكديگر را تنها مگذاريد؛ زيرا تنهايى، شاهرگ دل ها را قطع مى كند و دليرى در برابر سرنيزه ها، جوانمردى و مصونيّت مى آورد. هرگز هيچ قومى خود را نيرومند نكرد مگر آن كه خدا، كاستى را از آنان برداشت، بلاهاى ناگوارِ خواركننده را از آنان دور كرد و به نشانه هاى آيين فطرى، رهنمونشان شد.











سپس اين شعر را خواند: «و تو از صلح، آنچه را مى پسندى دريافت مى كنى، و از دَم هاى جنگ، چند جُرعه، تو را بس است.»