بازگشت

شستشوى شمشير از خون عمرو بن عبدودّ


13 ـ راوندى مى گويد:







امام صادق عليه السلام فرمود: چون على عليه السلام عمرو بن عبدودّ را كشت، شمشيرش را به حسن عليه السلام داد و فرمود: به مادرت بگو اين شمشير را بشويد. حسن عليه السلام پس از مدّتى، شمشير را آورد، درحالى كه على عليه السلام نزد پيامبر صلى الله عليه و آله بود و در وسط شمشير نقطه اى (از خون) بود كه پاك نشده بود. على عليه السلام فرمود: مگر زهرا اين را نشسته است؟ حسن عليه السلام عرض كرد: آرى. على عليه السلام فرمود: پس اين نقطه چيست؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: على جان! از ذوالفقار بپرس تا پاسخت دهد. پس على عليه السلام آن را تكان داد و فرمود: آيا طاهره تو را از خون آن آلوده پليد، شستشو نداد؟ خدا شمشير را به سخن آورد و گفت: آرى، وليكن تو به وسيله من (تاكنون) كسى را نكشته اى كه نزد فرشتگان مبغوض تر از عمرو بن عبدودّ باشد، از اين رو، پروردگار فرمانم داد و اين نقطه از خون او را نوشيدم، و اين بهره من از اوست، و هيچ روزى مرا از غلاف بيرون نمى آورى مگر آن كه ملائكه آن را ببينند و بر تو صلوات فرستند.