بازگشت

جنادة بن ابي اميه


يـكـى ديـگـر از كـسـانـى كـه بـراى عـيـادت حـضـرت مـجـتـبـى ( عـليـه السـّلام ) در آن چهل روز به خدمتش مشرّف شد جُنادة بن ابى اميه بود.

او مـى گـويد:

به خدمت امام مجتبى ( عليه السّلام ) براى عيادتشان رسيدم وقتى چند لحظه در محضرشان نشستم ديـدم لخته ها خون زيادى از حلقوم مباركشان در ميان طشتى كه در مقابلشان هست مى ريزد. عرض كردم :

اى مولاى من چرا خود را معالجه نمى فرمائيد؟ فرمود:

اى بنده خدا مرگ را به چه چيز مى توانم معالجه كرد.

گفتم :

انّا للّه و انّا اليه راجعون سپس رو به من كرد و فرمود:

پيغمبر اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) به ما فرموده و قرار اين است كه از اولاد على و فاطمه زهراء ( سلام اللّه عليها ) يازده نفر امام و صاحب امر خلافت باشند.

هيچ يك از آنها از دنيا نمى روند مگر با كشته شدن و يا مسموم گرديدن .

سپس در حالى كه طشت را آن طرف مى گذاشت و گريه مى كرد و بسيار محزون بود من به آن حضرت گفتم :

مرا موعظه بفرمائيد. فرمود:

بله .

استعد لسفرك يعنى خود را براى سفر آخرت قبل از مرگ آماده كن ، تزكيه نفس كن ، خود را به مقام اولياء خدا برسان تا از مرگ نترسى و بلكه از مرگ استقبال كنى .و فرمود:

و حصل زادك قبل حلول اجلك يعنى قبل از آنكه حضرت ملك الموت بيايد و بخواهد قبض روحت كند. زاد و تـوشـه عـالم آخـرتـت را از قـبـيـل اعـمـال صـالحـه و عـبـادات مـاءثـوره تحصيل كن و دست خالى از اين دنيا نرو و خود را به كمالات روحى برسان .و فرمود:

واعلم انّك تطلب الدنيا و الموت يطلبك يعنى بدان تو طلب دنيا مى كنى ولى مرگ هم در تعقيب تو حركت مى كند و تو را مى طلبد.و فـرمـود:

ولا تـحـمل همّ يومك الّذى لم ياءت على يومك الّذى انت فيه يعنى اى جناده همّ و غمّ روزى كه هنوز نـيـامـده و مـعـلوم نـيـسـت چـه خـواهـد شـد بـر روزى كـه در آن هـسـتـى تحميل مكن و خود را براى آينده ناراحت نكن .و فـرمـود:

واعـلم انـّك لاتكسب المال شيئا فوق قوّتك الا كنت فيه خازنا لخيرك يعنى اى جناده بدان كه تو بيشتر از قدرت خود مالى را كسب نمى كنى مگر آنكه براى ديگرى آن را خواهى گذاشت .و فـرمـود:

واعلم ان فى حلالها حسابا و فى حرامها عقابا و فى الشبهات عتابا يعنى اى جناده بدان كه در كـسـب مـال حلال دنيا روز قيامت بايد حسابش را تحويل دهى و در حرامش عقاب و عذاب مى شوى و در شبهاتش مورد عتاب پروردگار واقع خواهى شد.و فرمود:

فانزل الدنيا بمنزلة الميته خذ منها ما يكفيك فان كان ذلك حلالا كنت قد زهّدت فيها و ان كان حراما لم يكن فيه و زرفا خذت كما اخذت من الميته و ان كان العتاب فان العتاب يسر .

يعنى اى جناده دنيا را به منزله مرده اى فرض كن و از آن به قدر آنكه بخورى و نميرى دريافت كن . اگر آن مـقـدار انـدك كـه از دنـيـا بـراى خـود گـرفـتـه اى حـلال بـاشـد تـو جـزء زهـّاد خـواهـى بـود چـون از حـلال دنـيـا مـخـتـصـرى را انـتـخاب كرده اى و اگر حرام باشد چون به قدر ضرورت از دنيا گرفته اى وزر و وبـالى بـه گـردنـت نـخـواهـد بـود و اگـر شـبـهـه نـاك بـاشـد و عـتـاب و سـرزنـش داشـتـه بـاشـد عـتـاب در مال كم كه تو از دنيا گرفته اى طبعا آسان است .و فـرمـود:

واعـمـل لدنياك كانك تعيش ابدا واعمل لا خرتك كانك تموت غدا يعنى اى جناده براى دنيايت آنچنان كـار كـن مـثـل آنـكـه مـى خـواهـى هـمـيـشـه در دنـيـا بـمـانـى و بـراى كـسـب زاد و تـوشـه آخـرتـت آنـچـنـان عمل كن مثل آنكه بنا است فردا بميرى .و فـرمـود:

واذا اردت عـزا بـلاعـشـيـرة وهـيـبـة بـلا سـلطـان فـاخـرج مـن ذل مـعـصـيـة اللّه الى عـز طاعة اللّه عزّوجل يعنى اى جناده اگر مى خواهى بدون اقوام و دوستان و طرفداران عـزيـز بـاشـى و مـى خـواهـى بـدون سلطان داراى شخصيّت و هيبت باشى خود را از زير بار ذلّت گناه بيرون بياور و اطاعت خداى عزّوجل را بكن .و فرمود:

واذا نازعتك الى صحبة الرجال حاجة فاصحب من اذا صحبته زانك و اذا خدمته صانك واذا اردت منه معونه اعـانـك وان قـلت صـدّق قـولك و ان صـلت شـدّ صـولك و ان مـددت يـدك بفضل مدّها و ان بدت عنك ثلمة سدّها و ان راى منك حسنه عدّها و ان سئلته اعطاك و ان سكت عنه ابتداك .((98))

يـعنى اى جناده اگر خواستى با كسى رفاقت كنى و احتياج به رفاقت او داشتى با كسى رفاقت كن كه وقتى با او مصاحبى مايه زينت تو باشد و وقتى خدمتگزارش باشى تو را نگه دارد و اگر از او كمك خواستى تو را كـمـك كـنـد و اگـر سخنى گفتى تو را تصديق كند و اگر به او نزديك شدى ، او نزديك شدنت را تقويت كند و اگـر دسـت نـيـاز بـه سـوى او دراز كـردى دسـتـت را رد نـكـنـد و اگـر اشـكـالى در كـارت پـيـدا شـد آن اشـكال را برطرف كند و اگر از تو خوبى مشاهده كرد، آن را به حساب بياورد و اگر تو از او چيزى خواستى به تو بدهد و اگر حاجتت را به او نگفتى او خودش ابتدائا از خواسته ات تحقيق كند و حاجتت را برآورد.