بازگشت

خصوصيّات امام مجتبى ( ع)


تـمـام مـردم مـسـلمـان حـضرت امام مجتبى ( عليه السّلام ) را به عنوان سبط اكبر حضرت خاتم انبياء ( صلّى اللّه عـليـه و آله ) و فـرزنـد ارشد اميرالمؤ منين ( عليه السّلام ) و اوّلين فرزند فاطمه زهراء ( سلام اللّه عليها ) و دوّمين امام و سوّمين حجّت خدا و چهارمين معصوم مى شناسند.

او كـه در روز سـه شـنـبـه نـيمه ماه مبارك رمضان سال دوّم هجرى ((2))

دنيا را به نور جمالش منوّر كرد و در دامن پاك و مطهّر حضرت فاطمه زهراء ( سلام اللّه عليها ) متولّد شد. پيغمبر اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) اسمش را حـسـن و كـنـيـه اش را ابـا مـحـمـّد گـذاشـت . (زيـرا در عـرب رسـم اسـت كـه در هـمـان روزهـاى اوّل تـولّد بـه خاطر عظمت دادن به طفل و ايجاد روحيه پدرى و مربّى شدن تدريجى كنيه اى براى او تعيين مى كـنـنـد). لذا بـه خـاطـر آنكه رسول اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) اسوه و الگو براى مردم مسلمان است . براى فـرزنـد و نـوه عـزيـزش كـنـيـه ابـو مـحـمـّد را انـتـخـاب كـرد و از هـمـان روز اوّل او را ابو محمّد حسن بن على ( عليهما السّلام ) نام دادند.

حـضـرت مـجـتـبـى ( عـليـه السـّلام ) را در حـالى كـه لبـاس سـفـيـدى بـه او پـوشـانـده بـودنـد رسـول اكـرم ( صـلّى اللّه عـليـه و آله ) در آغـوش كشيد و اذان به گوش راست و اقامه به گوش چپش گفتند و زبان به دهانش گذاشتند و او زبان آن حضرت را مكيد.

رسـول اكـرم ( صـلّى اللّه عـليـه و آله ) او را بـه هـمـسـر عـبـّاس بـن عـبـدالمـطـلب كـه امـّالفـضـل نـام داشـت سـپـردنـد تـا او را شـيـر دهـد. زيـرا قـبـلا امّالفضل در خواب ديده بود كه عضوى از اعضاى رسول اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) در كنار او است .

پـيـغـمـبـر اكـرم ( صـلّى اللّه عليه و آله ) خوابش را تعبير فرموده بودند كه حضرت فاطمه زهرا ( سلام اللّه عليها ) پسرى مى آورد كه تو خدمتگزار او خواهى بود.

حـضرت مجتبى ( عليه السّلام ) بسيار زيبا بودند، پوست صورتشان سفيد و كمى گلگون ، چشمهاى مباركشان سياه و درشت بود، گونه هايشان نرم و محاسنشان پرپشت بود، موى سرشان مجعّد، گردنشان نقره اى ، شانه هـايـشـان پـهن و اندامشان مناسب و در ملاحت و جذّابيّت و زيبائى كسى مانند آن حضرت نبود وقتى به در خانه مى نـشـسـتـنـد عـابـريـن از رفـتـن بـاز مـى مـانـدنـد و مـى ايـسـتـادنـد و كـوچـه از جـمـعـيـّت پـر مـى شد، همه مبهوت جمال مباركشان بودند. پدر و جدّشان بهترين خلق خدا و مادرشان بهترين زنان جهان بود.

روزى مـعـاويـه در حـالى كـه ميان سران قريش و اشراف نشسته بود گفت :

بهترين مردم از نظر نسب و حسب به نظر شما چه كسى است مالك بن عجلان برخاست و به حضرت مجتبى ( عليه السّلام ) اشاره كرد و گفت :

اين (يعنى امام مجتبى ( عليه السّلام )).

پـدرش عـلى ( عـليه السّلام ) است مادرش فاطمه ( سلام اللّه عليها )، عمويش جعفر طيّار ( عليه السّلام ) و جدّش پيغمبر اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) و جدّه اش خديجه كبرى ( سلام اللّه عليها ) است .

آنـهـائى كه در مجلس حاضر بودند همه از ترس سكوت كردند ولى عمرو بن عاص به مالك گفت :

شدّت محبّت تو به خاندان پيغمبر ( عليهم السّلام ) سبب شده كه به دروغ حرف بزنى .

مـالك در جـوابـش گـفـت :كه من جز به راستى و درستى سخنى نگفته ام و تو هم اين را بدان كه هر كس رضايت مخلوق را بر غضب خدا ترجيح دهد در آخرت شقى و بدبخت است ، من معتقدم حتّى بنى هاشم از همه مردم پاك تر و سـخـاوتـمندترند. سپس رو كرد به معاويه و گفت :

تو بگو آيا اين چنين نيست ؟ معاويه در جواب گفت :

چرا همين طور است كه تو مى گوئى .((3))

رسول اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) او را بسيار دوست مى داشت و مكرّر قلبا و عملا و لسانا به او اظهار محبّت مى فرمود كه روايات فراوانى در كتب سنّى و شيعه در اين باره ذكر شده است .

در پرانتز، اين مطلب قابل ذكر است كه بگوئيم .

(شـايـد هـنـوز جـمـعـى نـتـوانـنـد بـفـهـمـنـد كـه فـرزندان دخترِ انسان مانند فرزندان پسر انسان صددرصد به پدربزرگ منتسب اند.و لى قـرآن و ده هـا روايـت و عـلم ژنـتـيـك ثابت كرده كه اگر مادر در انعقاد نطفه فرزند نقش بيشترى از پدر نـداشـتـه بـاشـد لااقـل نقشش با پدر مساوى است (كه ما اين مطلب را مفصّلا در كتابهاى ديگرمان اثبات كرده ايم ((4))و ديگر در اينجا كه بناى اختصار را داريم اطاله كلام ، نمى دهيم .) حضرت امام مجتبى ( عليه السّلام ) داراى صفات نيكوئى بود كه خداى تعالى او را براى مردم جهان الگو قرار داده بود.

او در دوران عمرش هميشه طرفدار حق بود و نمى خواست و نمى گذاشت كسى به كسى ظلم كند.

او بـيـشـتـر از هـمـه خـدا را در كـارهـا مـنـظـور مـى فـرمـود و از خـشـيـت و خـوف خـدا مـى لرزيـد و شـبـهـا مـشـغـول عـبـادت و بـنـدگـى خـدا بـود و هـمـه اعـمـالش مـرضـى پـروردگـار متعال بود.

او وقـتـى از قـرآن كلمه ي ا اَيُّهَا الَّذي نَ ا مَنُوا را تلاوت مى كرد مى گفت :

لبّيك اللّهمّ لبّيك و به خداى تعالى اين گونه پاسخ مى داد و ابراز محبّت مى نمود.

او بـه هـيچ وجه جز راستى و صداقت چيز ديگرى اظهار نمى فرمود و سخنانش مانند آيات قرآن ، محكم و حجّت و حقيقت داشت .

او بيست و پنج مرتبه پياده از مدينه به مكّه مسافرت فرمود و خانه خدا را زيارت نمود.

او اموال خود را دو مرتبه بين فقرا تنصيف كرد و نيمى از آنها را به آنان انفاق فرمود.

او در بعضى اوقات ايثار مى نمود يعنى همه اموالشان را در مواقع خاص به بعضى از فقرا مى بخشيدند.

او وقـتـى وضو مى گرفت و مى خواست با خداى تعالى هم صحبت شود و به نماز بايستد رنگش مى پريد و از خوف خداى تعالى اعضاى وجودش مى لرزيد.

او وقتى به در مسجد مى رسيد لحظه اى مى ايستاد و دو دستش را به طرف آسمان دراز مى كرد و مى گفت :

پـروردگـارا، مـيـهـمـان تـو به در خانه ات ايستاده ، پروردگارا، اى نيكوكارى كه گناهكاران با اميدى به در خـانـه ات مـى آيـنـد از كـارهـاى زشـتـى كـه مـن انـجـام داده ام و در مقابل ، عفو و رحمت و نيكى كه تو انجام مى دهى ، درگذر.((5))

پيغمبر اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) فرمود:

من هيبت و حلم خود را به حسن بن على ( عليه السّلام ) داده ام

او داراى حـلم عـجـيـبـى بـود كـه در مـقـابـل دشـمـنان على بن ابيطالب ( عليه السّلام ) صبر مى كرد و از قدرت خدادادى خود، عليه آنان به خاطر بندگى خدا عكس العملى از خود نشان نمى داد و از قدرت خود استفاده نمى كرد.

او كينه احدى جز دشمنان خدا را در دل نداشت و براى خدا دوستان خدا را دوست مى داشت و براى خدا دشمنان خدا را دشمن مى داشت .

او احـاطـه علمى بر ماسوى اللّه داشت و اگر مى خواست از حالات هر موجود ريزى ولو آنكه در اعماق زمين و يا در آسمانها باشد اطّلاع پيدا كند مطّلع مى شد.

او از هرگونه گناه و خطا و سهو و نسيان دور بود و از همه اينها معصوم بود.

او بـه قـدرى بـه خداى تعالى نزديك بود كه دستش ، دست خدا و چشمش ، چشم خدا و گوشش ، گوش خدا و اراده اش ، اراده الهى محسوب مى شد.

او مـانـنـد رسـول اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) داراى خُلق نيكو و عظيمى بود كه مردم از حُسن خُلقش در شگفت بودند.

او مـانـنـد رسـول اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) نسبت به مردم به قدرى مهربان بود كه حاضر نبود لحظه اى انسانى در ناراحتى بسر ببرد و به فرموده قرآن مصداق صحيح عَزي زٌ عَلَيْهِ م ا عَنِتُّمْ ((6))

بود.

او بـه قـدرى سـخاوت داشت كه فقرا و مساكين دائما از خوان احسانش بهره مند مى شدند و مظهر اتمّ وَ يُؤْثِرُونَ عَلى اَنْفُسِهِمْ وَلَوْ ك انَ بِهِمْ خَص اصَةٌ ((7))

بود.

او پناه بى پناهان و پيشواى پرهيزكاران بود.

او داراى شـجـاعـتـى بـود كـه اگـر مـصـالح اقتضا مى كرد يك تنه بر تمام لشگريان معاويه و غيره غلبه مى فرمود.

او به قدرى در بندگى خدا و محبّت به خدا كامل بود كه به هيچ وجه غير خدا را در هيچ كار مؤ ثّر نمى دانست و تنها به خداى تعالى متّكى بود.

او يـك كلمه روى هواى نفس سخن نمى گفت و كلمات او همان سخنان خداى تعالى و پيغمبر اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) بود.

او واسطه بين خدا و خلق بود.

او وصىّ رسول اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) بود.

او بقيّة اللّه و شريك القرآن بود.و بـالاخـره اگـر هـر يـك از خـوبـيـهـا در دنـيـا يـاد مـى شـد او اصـل و فـرع و اوّل و آخر آن خوبى بود.((8))

پاورقي

2- 15 رمـضـان المـبـارك سـال دوّم هـجـرى قـمـرى مـصـادف بـوده اسـت بـا 23 اسـفـنـدسال دوّم هجرى شمسى و همزمان با 11 مارس سال 624 ميلادى .

3- تاريخ بيهقى صفحه 101.

4- كتاب "دو مقاله " و كتاب "انوار زهرا ( سلام اللّه عليها )" و كتاب "پاسخ ما" (نوشته مؤ لّف ).

5- بحارالانوار جلد 43 صفحه 339. متن دعا اين است : "ضيفك ببابك يا محسن قد اتاك المسيى فتجاوز عن قبيح ماعندى بجميل ما عندك يا كريم ".

6- سوره توبه آيه 128. يعنى سخت است بر او كه شما ناراحت باشيد.

7- سـوره حـشـر آيـه 9. يـعـنـى آنـان ايثار مى كنند و آنان را بر خود ترجيح مى دهند اگر چه خود آنها دست تنگباشند.

8- اقـتـبـاس از جـمـله زيـارت جامعه كه در حقّ ائمّه اطهار ( عليهم السّلام ) مى فرمايد: "ان ذكر الخير كنتم اوّله واصله و فرعه و معدنه و ماءواه و منتهاه .