بازگشت

پيشگفتار


بـدون تـرديد هر انسانى بيش از هر چيز مايل است پيشوا و رهبر و امام خود را بشناسد و از حالات او اطّلاع كاملى داشـتـه بـاشد. زيرا انسان به دلائلى بايد هميشه به امام و رهبرى اقتدا كند و در هر كار بخصوص در كارهاى مـهـم و خـطـرنـاك بـايـد الگـوئى داشـته باشد و اگر انسان از حالات و خصوصيّات امام و رهبر و الگوى خود اطّلاعى نداشته باشد چگونه ممكن است به او اقتدا كند و هدايت شود.

بنابراين اگر مى بينيد ما در اين كتاب شرح حال امام مجتبى ( عليه السّلام ) را مى نويسيم و تقديم حضورتان مـى كـنـيـم ، فـقـط و فـقط منظورمان معرّفى امام و اينكه الگوى انسانيّت كيست و او بايد چگونه باشد. بوده و برخلاف آنچه ممكن است فكر كنيد كه منظور فقط نقل تاريخ است . نبوده و به هيچ وجه اين كتاب را من به عنوان كـتـاب تـاريـخ نمى نويسم بخصوص كه در زيارت حضرت سيّدالشّهداء ( عليه السّلام ) مى خوانيم :

وجعلك وابـاك وجـدك واخـاك وبـنـيـك عـبـرة لاولى الالبـاب ((1)).

يـعنى خداى تعالى تو و پدرت و جدّت و برادرت و فرزندانت را وسيله پند براى صاحبان مغز قرار داد.

بـنـابراين نبايد به هيچ وجه هدف از شرح حالات پيشوايان دين را فراموش كرد و تاريخ آنها را مانند ساير زمانها براى سرگرمى مطالعه نمود.

به عبارت واضح تر، ما مردم مسلمان هميشه و بلكه در هر نماز تمنّاى صراط مستقيم و در راه راست حركت كردن و از هـرگـونـه انـحـراف دور بـودن را داشته و داريم . هميشه مايليم از افراط و تفريطها و بى عدالتيها مصون بوده و كوچك ترين لغزشى در راه كمالات نداشته باشيم .

اين آمال و آرزو محال است به آسانى به دست ما برسد، مگر با داشتن امامى كه از هرگونه خطا و اشتباه و گناه و سـهـو و نـسـيـان مـصـون و مـعـصـوم بـاشـد و از عـلوم لازم بـراى مـصـالح جـامـعـه كـمـال اطـّلاع را داشـتـه بـاشـد و چون بزرگترين خدمت به بشر معرّفى اين چنين امامى است كه بايد مقتداى مقام شـامـخ انـسـانـيّت و الگو براى كمالات بشريّت باشد، ما اين كتاب را براى معرّفى يكى از اين امامها به نام امام مجتبى ( عليه السّلام ) مى نويسيم .

امـيـدواريـم بتوانيم به قدر بضاعت و معرفتمان آن حضرت را معرّفى كنيم ولو آنكه مقام واقعى آن امام معصوم را جـز خـدا و پـيـامبر اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) و حضرات ائمّه اطهار ( عليهم السّلام ) كس ديگرى نمى تواند درك كـنـد و لذا اگـر مـى بـيـنـيـد كـه مـا در ايـن كـتـاب تـاريـخ را نـاقـص و يـا مـخـتـصـر و خـلاصـه نـقـل مـى كـنـيـم و بـيـشتر به شرح حالات آن امام معصوم ( عليه السّلام ) مى پردازيم به همين منظور بوده و مى خـواسته ايم كه معرّف الگوى انسانيّت و امام متّقين و رهبر سالكين الى اللّه باشيم . اميد است خداى تعالى ما و خـوانـنـدگـان ايـن كـتاب را از ياران و اقتداكنندگان به حضرت بقيّة اللّه (روحى فداه ) قرار دهد و همه ما را از آتش جهنّم نجات بخشد.

پاورقي

1- بحارالانوار جلد 100 صفحه 287.