بازگشت

وفا به شروط قرار داد


تا اينجا انگيزه هاى طرفين را در پيشنهاد يا قبول صلح ، باز شناختيم و از شروط پيشنهادى هر يك كه بر آورنده ى منظور او از صلح بود با خبر شديم.

همچنين دانستيم كه طرفين براى اينكه صلح را عملا واقعيت بخشند در كوفه گرد آمدند انتظار ميرفت كه اين برخورد تاريخى بيش از مبادلات كتبى و گفتگوهاى رسمى ، آنان را بيكديگر نزديك كند ولى معاويه با اينكه در وضعى بود كه بيش از امام حسن به مسالمت و حفظ ظاهر نياز داشت و بقول ( احنف بن قيس) پادشاهى بود كه ميخواست بر مردمى كه يك لحظه او را دوست نداشته اند حكومت كند - ترجيح داد كه در اين برخورد جانب مجامله را رها كند و آنچه را ميخواهد و مى انديشد بصراحت باز گويد لذا ديدار او با امام حسن شكل ديدار پسر ابوسفيان با پسر فاتح مكه را داشت نه شكل برخورد دو حريفى كه سلاح افكنده و اسناد صلح را با يكديگر مبادله كرده اند اين خصلت و صفت معاويه - كه درست نقطه ى مقابل حلم و بردبارى تصنعى و تكلف آميز او بود - همچون ابزارى در دست حسن عليه السلام قرار گرفت و از آن بصورت سلاحى قاطع در دومين صحنه ى نبرد با معاويه بهره برد همچنانكه در فصل پيشين بيان كرديم .

اينك كه مطالب بالا را از فصلهاى گذشته دانسته ايم بايد ببينيم كه هر يك از اين تعهدات تا چه اندازه مورد عمل قرار گرفت و يا دستخوش بى اعتناي و پيمان شكنى شد در اين مرحله ما در برابر نقطه ى حساسى كه در تاريخ ، دنباله اي بس دراز داشته ، قرار مى گيريم .

دوست مى داشتيم كه از بازگو كردن اين موضوع كه بر انگيزنده ى خاطراتى دردناك يا فضاحتبار - و فقط در مواردى قابل اغماض - است ، چشم پوشيم ولى از آنجا كه در نظر داشته ايم در اين كتاب همه ى گوشه و كنارهاى يك بحث تحليلى و گسترده درباره ى ( ماجراى امام حسن) را رسيدگى كنيم ، تغافل از اين موضوع را كه متضمن مهمترين اثر در بدست آمدن نتيجه ى مطلوب صلح بوده ، جائز نمى شماريم .

و چون اين موضوع - با همه دشوارى و ناگوارى - داراى اهميت فراوانى در موضوع اصلى مورد بحث ماست ناگزير بايد با صبر و حوصله پا بپاى آن پيش رفته و بر اساس مقدمات حتمى و مسلم ، به نتايج روشن و مطلوب برسيم و آنگاه در اين نتايج ، شكوه و عظمت مظلوم ظفر يافته و سياهروزى و بدبختى ظالم شكست خورده را مشاهده كنيم .