بازگشت

1ـ وصيت


هـنگامى كه امام حسين عليه السلام از برادر ديدن مى كرد، امام او را از مسموميت خويش آگاه كـرد، سـخـنـهـا مـيـان آنـهـا رد و بـدل شـد ولى امـام حـاضر نشد در برابر اصرار برادر، قاتل خويش را معرفى كند، مبادا فتنه اى برخيزد. آن گاه چنين وصيت نمود:

((چون به شهادت رسيدم ، مرا غسل ده و كفن كن و به نزد قبر پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله بـبـر تـا بـا او ديـدارى تـازه كـنـم ، سـپـس مـرا نـزد مادرم فاطمه ببر، آن گاه به قـبـرسـتان بقيع روانه ساز و در آنجا به خاك بسپار، و بدان كه از دست حميرا (عايشه ) به خاطر كينه اى كه با ما دارد مصيبتها به من خواهد رسيد))((82)) .

و بـه روايـتـى سفارش فرمود: (( (اگر مانع شدند) مرا در بقيع كنار جده ام فاطمه بنت اسد دفن كنيد)).

و بـه روايـتـى ديگر فرمود: ((مرا در كنار رسول خدا دفن كن ، زيرا من به آن حضرت و خانه اش از ديگران (ابوبكر و عمر) كه بدون اجازه او در آنجا دفن شدند سزاوارترم ... امـا اگـر آن زن (عـايـشـه ) مـانـع شـد تـو را بـه خـويـشـاونـديـم بـا تـو و بـا رسول خدا كه به اندازه شاخ بادكشى خون ريخته نشود...)) .

پاورقي

82_ كافى 1/302