بازگشت

اقدامات معاويه


از طـرفـى چون خبر شهادت على عليه السلام و بيعت مردم با امام مجتبى عليه السلام به معاويه رسيد دو نفر به كوفه و بصره فرستاد تا اخبار را گزارش كنند و مردم را نسبت بـه آن حـضـرت دلسـرد نـمـوده ، كـار را بـر امام تباه سازند. امام با خبر شد، دستور داد جاسوس كوفه را كه نزد مرد قصابى پنهان شده بود بيرون آورده ، گردن زدند. و نيز به امير بصره نامه نوشت و جاسوس بصره را نيز گردن زدند. سپس به معاويه نوشت :

((... امـا بـعـد، حـالا مـردانـى مـى فـرسـتـى تـا دسـت بـه خـرابـكارى و ترور بزنند، و جـاسـوسانى مى گمارى تا اخبار را برايت گزارش كنند؟ گويى سر جنگ دارى ؟ البته به همين زودى جنگ در خواهد گرفت ، پس چشم به راه باش ...)).

معاويه نيز در پاسخ حضرت نامه اى نامناسب نوشت . و از آن پس ‍ همواره نامه ها و بحثها و احـتجاجاتى ميان آن دو صورت مى گرفت ، امام حقانيت خود را گوشزد مى نمود و از كار خـلفـاى پـيـشـيـن انتقاد مى كرد تا آنكه حجت را كاملا بر معاويه تمام كرد. اما معاويه دست بـردار نـبـود، بـلكـه 18 روز پس از شهادت على عليه السلام سپاهى تهيه ديد و براى اشـغـال عـراق بـه سـوى آن سـامـان حـركـت كـرد تـا بـه پـل مـنـبـج ((61)) رسـيـد. از سوى ديگر جاسوسانى چند به كوفه فـرستاد تا برخى از منافقان و خوارج را ديدار كنند، آنانى كه در ميان ياران امام بودند و تـا آن هـنـگـام از تـرس شـمـشـيـر امـيـرمـؤ مـنـان عـلى عـليـه السـلام اطـاعـت مـى كـردنـد امـثال عمروبن حريث و اشعث بن قيس و شبث بن ربعى و... و هر يك را وعده داد اگر امام حسن را بـه قـتـل رسـانـد دويـست هزار درهم و يكى از دختران و يكى از دختران خود و فرماندهى يـكـى از لشـكـرهـاى شام را به او بدهد... و اين وعده ها چندان در آنان تاءثير كرد كه از يـارى امـام دسـت شـستند و مايل به معاويه شدند تا آنجا كه امام احساس خطر مى كرد و در زير جامه خويش سلاح مى پوشيد، تا آنك روزى يكى از منافقان در اثناى نماز تيرى به جانب امام افكند و چون زره به تن داشت در او كارگر نيفتاد.

اين اعمال منافقانه و روابط جاسوسى با معاويه ادامه داشت ، ريز و درشت اخبار كوفه را بـه وى گـزارش مـى كـردنـد و در پـنـهـانـى بـه مـعاويه نامه ها نوشتند و اظهار موافقت نمودند.

پاورقي

61_ شـهـرى اسـت قـديـمـى و پـهـنـاور كـه سـه فـرسخ تا فرات فاصله دارد.(مراصدالاطلاع )