بازگشت

خطبه امام و بيعت


امير مؤ منان على عليه السلام پس از فرو خواباندن فتنه خوارج در نهروان ، به كوفه بـازگـشـت و در تـدارك سـپـاه بـراى سـركـوبى معاويه بود كه در 19 ماه مبارك رمضان سـال 40 ه .ق بـه شـمـشـيـر جـهـل و كـيـن ابـن مـلجـم مـرادى خـارجـى ـ آن شـقـى ازل و ابد ـ فرق مباركش شكافت و در بستر شهادت افتاد و دو روز بعد روح بزرگش به ملكوت اعلى پيوست و از دردهاى اين جهان رست .

پـس از دفـن شـبـانـه و مـخـفـيـانـه آن حـضـرت ، و قـصـاص قـاتـل ((60))؛ صبح آن روز امام مجتبى عليه السلام به منبر رفت ، پس از حمد و ثناى الهى و درود بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود:

((امـشـب مـردى از دنـيـا رفـت كـه نـه گـذشـتـگـان در عـمـل بـر او پـيـشـى گـرفـتـنـد و نـه آيـنـدگـان بـه پـاى عمل او مى رسند. همراه پيامبر مى جنگيد، در راه او جانبازى مى نمود و حضرتش او را پرچم بـه دسـت بـه مـيـدان نـبـرد مـى فـرسـتـاد، جـبـرئيـل و ميكائيل از راست و چپ او را محافظت مى كردند تا بالاخره پيروزمندانه باز مى گشت ... وى درهم و دينارى از خود به جاى نهاد و تنها هفتصد درهم از بخششها اضافه آمده بود كه مى خـواست خادمى خريدارى كند...)) در اينجا گريه گلوى امام را فشرد و مردم نيز سخت به گريه آمدند. سپس امام به معرفى خود پرداخت و فرمود:

((مـن فـرزنـد پـيـامبر نويدبخش و بيم كننده ام ، من فرزند پيامبر دعوت كننده به سوى خدايم ، من فرزند آن چراغ درخشان هدايتم ، من از خاندانى هستم كه آيه تطهير درباره آنان نازل شده و دوستى با آنان در قرآن واجب گرديده ...)).

آن گاه نشست و عبداللّه بن عباس ايستاد و گفت : اى مردم ، اين فرزند دختر پيامبر و وصى امـام شـماست ، با او بيعت كنيد. مردم فرياد برآوردند: او محبوبترين كس نزد ماست و حق او بر ما واجب است . سپس همگى به بيعت شتافتند... .

امـام از مـنـبـر فـرود آمد و به رتق و فتق امور پرداخت ، كارگزاران را معين كرد و اميران را به شهرها فرستاد و عبداللّه بن عباس را به امارت بصره گماشت ... .

پاورقي

60_ ممكن است قصاص قاتل پس از خطبه و بيعت انجام گرفته باشد.