بازگشت

اطرافيان حضرت مجتبي (ع)


كساني كه با حضرت مجتبي بيعت كردند، كساني از جنگ خسته و سر خورده بودند و جنگهايي مثل جمل و صفين و نهروان آنان را خسته و نااميد كرده بود، افرادي بودند كه خوارج و هواداران آنان در آن افراد نفوذ كاملي داشتند؛ و بيعت آنان با حضرت مجتبي براي اين بود كه اگر بر معاويه غلبه كردند، آنان حضرت را از پا درآورند و خود حكومت را به دست گيرند. ولي افراد شايسته درميان آنان بسيار كم بود پس معاويه توانست سران لشكر حضرت حسن را با پول و وعدة رياست، به حمايت خويش وادارد چنان كه آنان شبانه رفتند و لشگر را بي سرپرست گذاشتند. پس اگر حضرت حسن صلح نمي كرد، بعد از خونريزي فراوان، معاويه امام را به دست اطرافيان مي كشت و سپس در شام براي حضرت عزا مي گرفت.



صلح امام حسن و قبول حكميت اميرالمؤمنين و قعود امام حسين، هر سه از يك وادي است و از يك سرچشمه آب مي خورد. حضرت حسن صلح كرد و حضرت حسين صبر كرد تا با ظلم معاويه و اطرافيان، و جاهت او از بين رفت. به گفتة حسين، معاويه مرد و دل مردم پر از محبت اهل بيت و بغض بني اميه بود. سياست معاويه با مردن او از ميان رفت و خلافت به دست مردي احمق و مغرور و خام افتاد. به حدّي كه خود، چراغ به دست مردم مي داد تا تمام جنايات او و بني اميه را ببيند. حسين (ع) را با آن قساوت كشت، عيال امام را با بي شرمي در شهرها گرداند و مردم را در مجلسي گرد آورد و اين اشعار كفرآميز را خواند:



ليت اشياخي ببدر شهدوا جزع الخزرج من وقع الأسل



لاهلوا واستهلوا فرحا خبر جاء ولا وحي نزل



قد قتلنا القوم من ساداتهم وعدلناه ببدر فاعتدل



بني هاشم با مملكت بازي كردند و خبري از طرف خدا و قرآني از عالم ملكوت نبوده ـ و همة اينها دروغ است ـ ما كشتيم بزرگان بني هاشم را به جاي افرادي كه از ما در جنگ بدر كشته شدند و اين تعادلي ايجاد كرد.



سپس جلسه را به دست زينب كبري مي دهد و زينب مي گويد آنچه كه بايد بگويد. مردم را در مسجد جامع جمع مي كند و اجازة منبر رفتن را به امام سجاد مي دهد.



يزيد در سال دوم حكومتش جنگ حرّه را آغاز مي كند و مردم مدينه را قتل عام مي كند. در سال سوم حكومتش خانة خدا را به آتش مي كشد. با مرگ معاويه حسين عليه السلام قيام مي كند. قيامي كه از نظر همه بقاي اسلام مرهون آن است. ولي چيزي را كه نبايد فراموش كرد اين است كه صلح امام حسن و صبر امام حسن زمينه براي قيام امام حسين بود و قيام اين بزرگوار وابستگي كامل به صلح آن بزرگوار داشته است اين معناي آن روايتي است كه از رسول اكرم صلّي الله عليه وآله وارد شده است:



«الحسن والحسين امامان قاما اوقعدا ـ حسن و حسين پيشوا و واجب الاطاعه هستند، اگر قيام كنند مردم بايد از آنان متابعت كنند و اگر قيام نكنند وصلح كنند، يا صبر كنند، بايد مردم از آنان متابعت كنند.»



چند جمله اي از وصاياي حضرت مجتبي را هنگام مرگ به جناده را يادآور شويم.



جناده مي گويد در هنگام مرگ خدمت آن بزرگوار رسيدم و از ايشان خواستم نصيحتي كنند. حضرت فرمودند: «اي جناده، مهياي مرگ باش و قبل از رسيدن مرگ، زاد و توشه براي سفر مرگ و قبر و قيامت تهيه كن. جناده براي دنيا كوشا باش به قدري كه گويا هميشه زنده هستي، و براي آخرت كوشا باش به قدري كه گويا فردا مي ميري. جناده، اگر عزت مي خواهي بدون اينكه عشيره و نزديكاني داشته باشي، و اگر ابهّت و شخصيت اجتماعي مي خواهي بدون اينكه سلطنتي داشته باشي، لباس ذلت و معصيت را به درآور و لباس اطاعت حق تعالي را بپوش.»