بازگشت

ج) معاويه و يارانش


در آن زمان عبدالله بن عباس در شام به سر مي برد، چون خبر خوشحالي معاويه را در رحلت امام مجتبي(ع) شنيد بر او داخل شد و چون بر زمين نشست، معاويه گفت:



حسن بن علي مرد و هلاک گرديد! عبدالله گفت: بلي، آن گاه چند مرتبه تکرار کرد: «انا لله و انا اليه راجعون » سپس گفت: معاويه! شنيدم اظهار خوشحالي و شادماني کرده اي! آگاه باش! قسم به خدا با مرگ حسن بن علي هرگز قبر تو پر نمي گردد و کوتاهي عمر با برکت او بر عمر تو نمي افزايد. او رحلت نمود و حال آنکه وجودش بهتر از تو بود. اگر امروز ما گرفتار فقدان آن وجود مبارک شده ايم، قبلا به چنين مصيبتي در رحلت رسول خدا(ص) مبتلا گشته بوديم، و ليکن خداوند سبحان با تعيين جانشين نيکو، آن را جبران نمود. در اين هنگام عبدالله فريادي برآورد و گريه زيادي کرد به طوري که هر کس در آن جا بود تحت تاثير قرار گرفت و اشکش جاري گشت، حتي معاويه خبيث هم گريان شد.



راوي گفت: «هرگز مانند آن روز، مجلسي را چنان متاثر و گريان نديدم.»