بازگشت

3- رسيدگي به نيازمندان


امام حسن مجتبي عليه السلام که داراي قلبي پاک و رؤوف و پرمهر نسبت به دردمندان و تيره بختان جامعه بود، همانند پدرش علي بن ابي طالب عليهما السلام با خرابه نشينان دردمند و اقشار مستضعف و کم درآمد همراه و همنشين مي شد، درد دل آنان را با جان و دل مي شنيد و به آن ترتيب اثر مي داد و در اين حرکت انسان دوستانه جز خدا را نمي ديد و اجرش را جز از او نمي طلبيد. او بارزترين مصداق آيه شريفه ذيل بود:



«الذين ينفقون اموالهم بالليل والنهار سرا و علانية فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون (142) » «آنان که اموال خود را شب و روز، پنهاني و آشکارا انفاق مي کنند، مزدشان در نزد پروردگارشان خواهد بود، نه ترسي دارند و نه اندوهگين مي شوند.»



از اين روي هر ناتوان و ضعيف و درمانده اي در خانه آن حضرت را مي کوبيد. چه بسا افرادي از شهرهاي ديگر به اميد دستگيري امام مجتبي عليه السلام به مدينه منوره مي آمدند و از آن درياي جود و کرم بهره مي جستند. در ميان مستمندان، سادات و غير سادات و در راه ماندگان و از راه رسيدگان و ... ديده مي شد. گاه بر اساس خواسته آنان، هزينه سفر، هزينه ازدواج و زندگي، هزينه مداواي مريض و ديگر نيازمندي هاي آنان را پرداخت مي نمود و گاه بدون هيچ گونه پرسش بر آنان ترحم مي کرد.



کمک و دستگيري از مستمندان، سالخوردگان و فقرا از سوي آن حضرت، در دوران حاکميت اميرالمؤمنين عليه السلام و کومت خود در کوفه و مدينه و بعد از آن به دو صورت انجام مي گرفت:



الف) کمک هاي مستمر و هميشگي که شامل سالمندان، ايتام، خانواده هاي شهدا، اصحاب صفه و ... مي شد در چهار چوب منظمي به صورت ماهيانه انجام مي گرفت. گويا آنان حقوق بگيران دايمي از خاندان اهل بيت عليهم السلام بودند که بخش عمده اي از موقوفات و صدقات رسول خدا صلي الله عليه و آله و امير مؤمنان عليه السلام و فاطمه اطهر عليها السلام و اموال شخصي حضرت مجتبي عليه السلام به اين امر اختصاص مي يافت.



امام حسن عليه السلام پيش از آن از سوي پدر بر اين کار بزرگ انتخاب و منصوب شده بود و بعد همچنان ادامه يافت.



ب) کمک هاي مقطعي آن حضرت به فقرا، بيچارگان و مساکين در همه فراز و نشيب هاي زندگي. اين کمک ها به طوري زياد بود که بخشش و دستگيري آن ها زبانزد عموم مردم شده بود.



از امام مجتبي عليه السلام پرسيدند: چگونه است هر سائلي که بر در خانه شما مي آيد، نااميدش بر نمي گردانيد؟



حضرت فرمود: من هم نيازمند و محتاجي هستم به درگاه خداوندمتعال که دوست ندارم او مرا دست خالي برگرداند، خداوندي که نعمت هايش را بر ما ارزاني داشته، هرگز نمي خواهد بندگانش را محروم کنم، مي ترسم اگر سائلي را رد کنم، او هم مرا ست خالي برگرداند و سپس فرمود:



اذا ما اتاني سائل قلت مرحبا



بمن فضله فرض علي معجل



و من فضله فضل علي کل فاضل



و افضل ايام الفتي حين يسال (143)



«آنگاه که محتاجي به من روي آورد، به او خوش آمد و آفرين مي گويم که بخشش به او بر من به سرعت واجب گرديده او بااظهار نيازمندي اش بر من و امثال من تفضلي کرده و بهترين روزهاي افراد جوانمرد هنگامي است که مورد سؤال واقع شوند.»



بيت هاي ديگري از شعر درباره جود و سخا به آن حضرت نسبت داده اند، مانند:



ان السخاء علي العباد فريضة



لله يقرا في کتاب محکم



وعد العباد الاسخياء جنانه



و اعد للبخلاء نار جهنم (144)



«بخشندگي بر بندگان فريضه اي از جانب خداوند است، همان طوري که در قرآن کريم آمده خداوند بندگان بخشنده اش را بهشت وعده نموده و براي بخيلان جهنم را آماده کرده است.»



موارد دستگيري امام مجتبي عليه السلام از فقرا و درماندگان بسيار است که در اين جا به سه نمونه از آن اکتفا مي کنيم:



الف) کنيزي از کنيزان آن حضرت دسته گلي را به عنوان هديه خدمتش آورد و آن حضرت هديه را گرفت و فرمود! «انت حرة لوجه الله تو در راه خدا آزادي.»



«انس » بر اين کار خرده گرفت و امام عليه السلام در پاسخ به اشکال و انتقاد او فرمود: «ادبنا الله فقال تعالي «و اذا حييتم بتحية فحيوا باحسن منها» (145) ، و کان احسن منها اعتاقها (146) خداوند اخلاق و آداب اجتماعي را به ما آموخته و فرموده است: «آن گاه که بر شما تحنيت و تحيتي عرضه شد [و اعطايي بخشيدند]، سعي کنيد به بهترين شيوه جبران کنيد» و پاداش بهتر هديه اين خانم، آزادي او بود.»



ب) روزي به هنگام ظهر از کوچه هاي مدينه مي گذشت، ديد مردي براي رفع گرفتاري هايش ده هزار درهم از خداوند طلب مي کند. آن حضرت به فرياد استغاثه اش پاسخ گفت و در همان حال مبلغ ده هزار درهم برايش فرستاد. (147)



ج) امام حسن عليه السلام گاهي به همراه برآوردن حاجت اشخاص، مسائلي را به آن ها مي آموخت. نوشته اند که روزي مردي از امام مجتبي عليه السلام کمک خواست. حضرت در پاسخش فرمود:



«ان المسالة لا تصلح الا في غرم فادح او فقر مدقع او حمالة مقطعة همانا اظهار حاجت و درخواست شايسته نيست، مگر در سه مورد:



1) بدهي سنگين و ناگواري [مانند پرداخت ديه]



2) فقري که انسان را زمين گير [و تيره بخت نمايد، مانند قرض هاي فراوان و زياد]



3) فشار وحشتناک و شکننده [بر انسان، مثل اتفاقات ناخوشايند و پشت سرهم] .»



آن مرد عرض کرد: سؤالم به خاطر يکي از اين سه امر است.



امام عليه السلام صد دينار به او بخشيد.



مرد سائل خواسته اش را نزد امام حسين عليه السلام نيز مطرح نمود. آن حضرت 99 دينار به وي داد (يک دينار کم تر از برادرش تا احترامي به برادر بزرگ تر خود گذاشته باشد) . سپس نزد عبد الله بن عمر آمد و درخواست خود را پيش او نيز مطرح نمود. عبدالله بن عمر هفت دينار به وي داد.



مرد فقير رو به عبدالله کرده، گفت: حسنين عليهما السلام کمک زيادي به من کردند، تو چرا به اين مقدار؟ عبدالله بن عمر جواب داد: تو مرا با آن دو بزرگوار مقايسه مي کني؟ ! آنان از چهره هاي درخشان دانش اند، و بذل و بخشش زيادي دارند. (148)