بازگشت

مرحله دوم


معاويه نوشت: «روايات درباره عثمان زياد شده و همه جا را فرا گرفه است، از اين پس به گويندگان و نويسندگان بگوييد درباره ابوبکر و عمر و ديگر صحابه حديث بسازند هر حديثي را که درباره ابو تراب شنيديد آن را رها نکنيد مگر اين که حديثي از صحابه در رد آن براي من نقل کنيد چنين رواياتي چشم مرا روشن و ادله و احاديث مربوط به ابو تراب (علي بن ابي طالب) و شيعه او را کم رنگ تر مي کند و حجتشان را باطل مي نمايد.» (135)



عمال و دست اندرکاران معاويه دست به جعل و ساختن حديث زدند. ابو هريره ها و عمروعاص ها و کعب بن احبارها و ... ميدان دار اين معرکه ننگين گرديدند و معاويه محور اصلي واساسي اين خيانت بزرگ بود. اسرائيليات يعني، خرافاتي که منافقان از يهود، مانند کعب احبار و ديگران ساختند و نسبت به اسلام و فرهنگ اسلامي دادند، سراسر کتب اهل سنت را فرا گرفت و حتي کتب صحاح آنان نيز از اين مساله مستثني نشد. کار بدان جا رسيد که هرکسي حديثي را از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل مي کرد، با ديده شک و ترديد به او نگاه مي کردند.



امام باقر عليه السلام در مجلسي جهت آگاهي مردم از اين گونه احاديث بر اساس درخواست بعضي از يارانش، بيش از صد مورد خواند و سپس فرمود: «مردم گمان مي کنند اين گونه احاديث صحيح است! آنگاه فرمود: «هي والله کلها کذب وزور سوگند به خدا! همه اين احاديث دروغ و بهتان است.» (136)



و در جاي ديگر فرمود:



«ويروون عن علي عليه السلام اشياء قبيحة، و عن الحسن و الحسين عليهما السلام ما يعلم الله انهم قد رووا في ذلک الباطل و الکذب و الزور (137) مطالب زشت و ناپسندي درباره علي بن ابي طالب عليهما السلام و حسنين عليهما السلام روايت مي کنند. خدا مي داند که همه آن ها باطل، دروغ و بهتان است.»