بازگشت

پاسخ امام حسن ع به نامه تسليّت اصحاب


اما بعد؛ رسيد نامه شما به من كه مرا تسلّى داده بوديد در مرگ فلان دختر من ، اجر مصيبت او را از خدا مى طلبم و تسليم گشته ام قضاى الهى را و صابرم بر بلاى او، به درستى كه به درد آورده است مرا مصائب زمان و آزرده كرده است نوائب دوران و مفارقت دوستانى كه اُلفت با ايشان داشتم و برادرانى كه ايشان را دوست خود مى انگاشتم و از ديدنشان شاد مى شدم و ديده هاى ايشان به ما روشن بود؛ پس مصائب ايّام ايشان را به ناگاه فرو گرفت و مرگ ، ايشان را ربود و به لشكرهاى مردگان بردند؛ پس ايشان با يكديگر مجاورند بى آنكه آشنائى در ميان ايشان باشد و بى آنكه يكديگر را ملاقات نمايند و بى آنكه از يكديگر بهره مند گردند و به زيارت يكديگر روند با آنكه خانه هاى ايشان بسيار به يكديگر نزديك است ، خانه هاى ابدان ايشان از صاحبانش خالى گرديده و دوستان و ياران از ايشان دورى كرده اند، و نديدم مثل خانه ايشان خانه اى و مثل قرارگاه ايشان كاشانه اى در خانه هاى وحشت انگيز ساكن گرديده اند و از خانه هاى ماءلوف خود دورى گزيده اند، دوستان از ايشان بى دشمنى مفارقت كرده اند وايشان را براى پوسيدن و كهنه شدن در گودالها افكنده اند، اين دختر من كنيزى بود مملوك و رفت به راهى مسلوك كه پيشينيان به آن راه رفته اند و آيندگان به آن راه خواهند رفت والسّلام .(22)

پاورقي

22- ((جلاء العيون )) ص 405، ((امالى شيخ طوسى ))ص 202، مجلس 7، حديث 345.