بازگشت

كريمانه با مردم


امام مجتبى عليه السلام از خيل ستارگان پرفروغ است. او به «كريم اهل بيت» شهرت دارد. رفتار كريمانه او در سينه تاريخ موج مى زند و جهانيان سرگشته درهم و دينار را به تحيّر وامى دارد. در بين مردمى كه در چاه دنيا خواهى سقوط كرده اند و براى دستيابى به دنيا، تن به هرنوع خوارى و ذلّت مى دهند؛ مطالعه بخششهاى كريمانه امام مجتبى عليه السلام خواندنى و شنيدنى است.



ابن شهرآشوب در كتاب مناقب روايت مى كند كه: مردى از امام مجتبى عليه السلام تقاضاى كمك مالى نمود. حضرت پنجاه هزار درهم و پانصد دينار به او داد. آنگاه فرمود: «برو باربرى بياور تا اين پولها را برايت حمل كند.» مرد، باربرى آورد، حضرت عباى سبز رنگش را به مرد سائل داد و فرمود: «اين كرايه باربر است.»32



گاهى امام با ديدن انسان هاى بى پناه، خود به نيّات آنها پى مى برد و قبل از اينكه چيزى بطلبند، هدايايى تقديم مى كرد و منتظر اظهار نياز آنها نمى نشست. روايت زير گوياى همين مطلب است:



فردى از چادر نشينان خدمت امام مجتبى عليه السلام شرفياب شد. قبل از آنكه اظهار نياز كند، حضرت امر فرمود كه هرچه در خزانه هست، به او بدهند. وقتى به سراغ خزانه رفتند، مبلغ بيست هزار درهم يافتند و همه را به سائل نيازمند دادند. مرد سائل كه از رفتار سخاوتمندانه امام به شگفت آمده بود، عرض كرد: آقاى من! چرا به من فرصت نداديد تا نياز خود را بيان كنم و در مدح شما سخن بگويم؟ امام در پاسخش فرمود:



«ما گروهى هستيم كه بخششهايمان تازه و بى درنگ صورت مى گيرد.»33



امام مجتبى عليه السلام در جود و كرم از همگان سبقت گرفته بود؛ آن چنان كه با بذل و بخششهاى خداپسندانه، دست از دارايى هاى خويش مى كشيد و همه را در راه خشنودى خدا تقديم مى كرد. اين، در واقع بيانگر بى اعتنايى آن حضرت به مظاهر فريبنده دنيا بود. در همين مورد نوشته اند:



«امام مجتبى عليه السلام در طول عمر خود، دوبار تمامِ اموال و دارايى خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نيم تقسيم كرد و نصف آن را براى خود نگهداشت و نصف ديگر را در راه خدا بخشيد.»34



ابن سعد در كتاب الطبقات الكبرىعلاوه بر روايت فوق مى افزايد:



«... حتى اگر دوجفت كفش يا دو جفت پاپوش داشت، يك جفت آن را براى خود بر مى داشت و جفت ديگر را به نيازمندان مى رساند...»35



امام مجتبى عليه السلام نسبت به فقيرانِ فرهنگى و فريب خوردگان جاهل نيز قلب رئوف و دل مهربان داشت. گرچه آنها بر اثر فريب دشمنان با هتّاكى و بى حرمتى با امام برخورد مى كردند؛ اما امام هيچگاه از سخنان بيهوده آنان غضبناك نمى شد و با لطف و مهربانى آنها را نوازش مى كرد و به رفع نيازهايشان همت مى گماشت. آنان نيز با ديدن برخوردهاى خاضعانه امام به حيرت مى افتادند و در اندك مدّت از گفته هاى خويش ندامت مى جستند و اظهار پيشمانى مى كردند. نمونه بارز فروتنى امام با فقرزدگان فرهنگى و دين باختگان بى هويّت، ملاقات با آن مرد شامى است كه جريانش در متون تاريخى بيان شده است.36

پاورقي

32. موسوعة كلمات الامام الحسن(ع)، ص 236.

33. امام حسن و امام حسين(ع)، ص 39.

34. سيره پيشوايان، مهدى پيشوايى، ص 90 و 91.

35. امام حسن و امام حسين(ع)، ص 38.

36. منتخب ميزان الحكمة، ص 43، به نقل از تاريخ مختصر بغداد، ج 7.