بازگشت

در کنار بدن زخم خورده پدر


امير المؤمنين(ع)به مسجد کوفه آمد و بالاخره آن مصيبت عظمي-به دست شقي ترين مردم-انجام شد و مردم کوفه با اطلاع از آن فاجعه، خود را به مسجد رساندند، و فرزندان امير المؤمنين(ع)نيز به مسجد آمدند.



پيشاپيش آنها حسن بن علي(ع)خود را به محراب رسانيد و پدر را در کنار محراب مشاهده کرد که صورت و محاسن آن حضرت به خون سرش خضاب گشته و جمعي اطراف آن حضرت را گرفته و در صدد هستند تا به هر ترتيب هست او را براي اقامه نماز بر پا دارند و با وسيله اي جلوي خونريزي را بگيرند.



حسن(ع)جلو رفت و چون نظر آن حضرت به فرزندش افتاد به وي دستور داد با مردم نماز بخواند، و خود امام نيز نشسته نماز خواند، و چون از نماز فراغت يافت پيش رفته و سر پدر را که خون از آن مي ريخت به دامن گرفت و عرض کرد: چه کسي اين ضربت را به شما زد؟



-عبد الرحمن بن ملجم!



-از چه سمتي فرار کرد؟



امام(ع)فرمود: کسي به دنبال او نرود، هم اکنون از اين در او را مي آورند و به «باب کنده »اشاره فرمود.



طولي نکشيد که آن مرد پليد و ملعون را از همان جا که حضرت اشاره فرموده بود، وارد کردند و در برابر حسن بن علي(ع)نگه داشتند.



فرزند داغدار علي(ع)رو به آن جانور شقاوتمند کرده، فرمود: اي ملعون!امير المؤمنين(ع)و امام مسلمانان را کشتي؟آيا اين پاداش آن همه لطف و محبتي بود که به تو کرد و تو را پناه داد؟



در اين وقت امام(ع)با آوايي کوتاه و آهسته به آن بخت برگشته پست فرمود: کار سخت و جنايت بزرگي کردي، آيا من تو را مورد ترحم خود قرار نداده و تو را در بخشش و عطا مقدم بر ديگران نداشتم!آيا اين بود پاداش من؟سپس متوجه فرزندش حسن شده و بدو فرمود:



«يا بني ارفق باسيرک و ارحمه و اشفق عليه »



(با اسير خود مدارا کن و او را مورد ترحم و شفقت خويش قرار ده!)



حسن(ع)عرض کرد: پدر جان اين لعين-دور از رحمت حق-تو را کشته و ما را به اين فاجعه بزرگ مبتلا کرده و تو دستور ترحم و مدارا کردن با او را مي دهي؟



فرمود:



«يا بني نحن اهل بيت الرحمة و المغفرة اطعمه مما تاکل، واسقه مما تشرب فان انا مت فاقتص منه بان تقتله، و لا تمثل بالرجل، فاني سمعت جدک رسول الله-صلي الله عليه و آله-يقول: اياکم و المثلة و لو بالکلب العقور، و ان انا عشت فانا اعلم ما افعل به، و انا اولي بالعفو، فنحن اهل بيت لا نزداد علي المذنب الينا الا عفوا و کرما».



(پسرکم، ما خاندان رحمت و آمرزش هستيم، بخوران به او از آن چه خود مي خوري و بنوشان به او از آنچه خود مي نوشي، پس اگر من مردم از وي به همين مقدار قصاص کن که او را بکشي، و مثله اش نکني، که من شنيدم از جدت رسول خدا(ص)که مي فرمود: بپرهيزيد از مثله کردن، اگر چه سگ گزنده باشد، و اگر من زنده ماندم که خود دانم با او چه کنم.و من شايسته ترم که بگذرم، و ما خانداني هستيم که نسبت به گناهکار و نافرمان خود جز گذشت و کرم کاري نخواهيم کرد.)



و در مورد کفن و دفن آن امام معصوم نيز همان گونه که در تاريخ زندگاني امير المؤمنين(ع)نوشته ايم، امام حسن(ع)با کمک برادرش حسين(ع)طبق وصيت پدر عمل کرده و پس از غسل و کفن جنازه آن بزرگوار را در تاريکي شب مخفيانه در نجف اشرف-جايگاه کنوني-دفن کردند، به شرحي که در آنجا نگارش يافته و تکرار نمي کنيم.