بازگشت

پيشنهاد صلح به امام حسن (ع)


مورّخان ، در مورد اينكه آيا پيشنهاد كننده صلح معاويه بوده يا امام حسن (ع)، اختلاف نظر دارند. واقعيّتهاي تاريخ و سخنان و عملكرد هر يك ازمعاويه و امام حسن (ع)، مؤ يّد نظرنخست است.

مـعـاويـه ايـن نـقـشـه را در زمـانـي كه دو طرف براي جنگ در شور والتهاب بودند طرح كرد و فـعـّاليّت خود را بيش از آنچه براي تنظيم اردوگاه و تدبير امور جنگ به كاربرد، در اجراي اين نقشه متمركز ساخت.

پخش شايعات در ميان سپاه عراق ، مبني بر صلح خواهي امام حسن (ع) و اعزام نمايندگاني نزد آن حضرت ، براي آماده كردن زمينه اجراي همين نقشه بود.

مـعـاويـه ـ با وجود همه وسائلي كه در اختيار داشت ـ از نتايج جنگ با امام (ع) بيمناك بود و اين مطلب را كتمان نمي كرد. به عنوان نمونه ، در توصيف سربازان عراقي مي گفت :

(به خدا سوگند، هرگاه چشمان ايشان را كه در (صفّين) از زير كلاهخودها نمايان بود به ياد مي آورم هوش از سرم مي پرد).

بدين جهت گرايش به صلح پيدا كرد تا از پيامدهاي جنگ مصون بماند.

عـلاوه بـر آن ، سـيـاسـت مـعـاويه ايجاب مي كرد كه وي در باب صلح ، پيشقدم باشد و از مردم عراق و ديگر نقاط بر آن گواه گيرد.

وي ، دروراي ايـن ظـاهـر صـلح جـويانه ، منظور ديگري را تعقيب مي كرد و آن اينكه براي آينده نزديك خود كه سرنوشت جنگ آن را مشخص مي ساخت ، زمينه اي فراهم آورده باشد.

يـكـي از دو صـورتـي كـه انـتـظار وقوع آن مي رفت اين بود كه جنگ با پيروزي وي ، و كشته شـدن امـام حـسن و امام حسين (س) و ياران آنان ختم شود. در اين صورت هيچ عذري براي ارتكاب ايـن جـنايت بزرگ ، بهتر از اين نبود كه وي مسؤ وليّت فاجعه را متوجّه امام حسن (ع) نموده به مردم بگويد: من حسن بن علي ((س)) را به صلح خواندم ، ولي او بجز جنگ رضايت نداد.

ايـن نـيـرنگ سياسي ، بسياري از هدفهاي معاويه را تاءمين مي كرد و به او امكان مي داد كه به طـور نـهـايـي حـسـاب خـود را بـا خاندان پيامبر(ص) تصفيه كند. جنبه ديگر اين سياست ، جلب تـوجـه افكار عمومي بود، جامعه اسلامي ، امام حسن (ع) به عنوان جانشين پيامبر (ص) و صاحب اصلي حكومت مي شناخت. مردم شام وحتّي خود معاويه نيز بر اين باور بودند.

معاويه در نامه اي به امام حسن (ع) تصريح مي كند:

(تو بدين امر سزاوارتر و شايسته تري).

نيز در گفتگويي كه با پسرش يزيد داشته مي گويد:

(پسرم ! بي ترديد، اين حقّ از آن ايشان است).

با توجه به اين جهت ، پيروزي احتمالي معاويه بر امام حسن (ع) در ميدان جنگ ، در افكار عمومي ، پـيـروزي بـاطل برحق قلمداد مي شد؛ ولي دستيابي به قدرت از طريق مذاكره و مصالحه اين محذور را نداشت.

انـگـيـزه هـاي ياد شده ، معاويه را بر آن داشت تا(عبداللّه بن عامر) و (عبدالرّحمان بن سَمُرِه) را نـزد امـام حـسـن (ع) بـفرستد و به طور رسمي به آن حضرت پيشنهاد صلح كند و شرايطي را به نفع امام حسن (ع) بپذيرد.

طبق نقل طبري و ابن اثير،.(90) معاويه ورقه سفيدي كه پاي آن را مهر كرده بود نزد امام مجتبي (ع) فرستاد و به او نوشت :اختيار با توست ،در اين ورقه هر شرطي كه مي خواهي بنويس.